جاناتان شدلر؛ درمانگر پویشی و مبدع آزمون سواپ
در این نوشتار به معرفی یکی از مشهورترین و تاثیرگذارترین رواندرمانگران رویکرد روان-پویشی بپردازیم. جاناتان شدلر، نویسنده و پژوهشگر پرآوازه، سخنران و استاد دانشگاه کالیفرنیا است که با بیش از 25 سال سابقه حرفهای در درمان و آموزش به طور تخصصی به رواندرمانی پویشی و مطالعه آسیب شناسی شخصیت میپردازد. او با نگارش مقالهای محوری با نام “اثربخشی رواندرمانی پویشی” و ابداع روش ارزیابی شخصیت SWAP بر شهرت خود افزود. علاوه بر این، شدلر به عنوان یکی از نویسندگان نسخه دوم راهنمای تشخیصی روانپویشی (PDM) و نسخه سوم که در آینده منتشر میشود، همکاری کرده است.
فهرست محتوا:
Toggleنقد دیدگاه نادرست دربارهی اثربخشی رواندرمانی پویشی توسط جاناتان شدلر
جاناتان شدلر، با انتشار یکی از جنجالیترین مقالات در حوزه درمانهای پویشی در سال 2010، لزوم وجود ارتباط جدانشدنی مابین پژوهش علمی و درمان را مورد بررسی و تاکید قرار داد. در این مقاله، او با استدلال و ارایه شواهد پژوهشی، به مخالفت علیه افکار عمومی برخاست که معتقد بود فقط رویکردهای مبتنی بر شواهد ( علیالخصوص رویکرد شناختی-رفتاری) از پشتیبانی تجربی برخوردار هستند، در حالی که رویکردهای پویشی چنین حمایتی را ندارند. او حقیقتی را افشا کرد و به اثباتش پرداخت که در شناخت صحیح روانکاوی و رویکردهای پویشی و اصلاح باور نادرست دربارهی آنها، قدم بسیار تاثیرگذاری بود: “اصطلاح درمان مبتنی بر شواهد، درواقع کلمهی رمزی است برای درمان غیر روانکاوانه که کسی نمیخواهد به آن توجه کند، همانند انکار یا کوری دسته جمعی”.
-
تغییر تصویر غیرمحبوب روانکاوی
از نظر شدلر، روانکاوی بهای افراط و تفریط دهههای گذشته را می پردازد که مغرور و منزوی به فعالیت میپرداخت؛ اکنون نیز همان تصویر کاریکاتورگونه ار آن در کتب درسی و جوامع علمی به نمایش گذاشته میشود که باور عمومی را شکل داده است. در حقیقت از منظر او، این واکنشها جامعه روانشناسی را از حقایق و باور بر اساس شواهد واقعی دور نگه داشته است: “ما در حال از دست دادن روشهای ممکن برای درک و کاهش رنج بشر هستیم”. او در این مقاله با مرور تحقیقات گذشته ادعا کرد که اثربخشی درمانهای داینامیک با دیگر مدلهای درمانی برابر است و حتی ممکن است تاثیر مثبت دیگر رواندرمانیها به دلیل استفاده از برخی تکنیکهای پویشی باشد. علاوه بر این، او با بررسی وجوه متمایز درمانهای پویشی نسبت به دیگر رویکردهای درمانی و از همه مهمتر با بیان تفاوتهایش با روانکاوی کلاسیک (علی الخصوص آراء فروید)، درصدد رفع بسیار از سوگیریها و سوءتفاهمهایی که سبب غیرعلمی دانستن رویکردهای پویشی شده بود برآمد.
-
زدودن تحریفات از نظریات روانکاوی
در جهت رفع ابهامات، شدلر ابتدا هفت وجه متمایز و برجسته این رویکرد نسبت به سایر رویکردها را شرح نمود. این هفت ویژگی عبارتند از:
- تمرکز بر تاثیر و بیان احساسات
- کاوش در تلاش بیمار در جهت اجتناب از افکار و احساسات ناخوشایند (مقاومت و دفاع در اصطلاح تخصصی)
- شناسایی مضامین و الگوهای تکرارشونده
- گفتوگو دربارهی رویدادهای گذشته (درجهت برقراری ارتباط بین گذشته و آینده و افزایش تمرکز بر الگوهای تکرارشونده)
- تمرکز بر روابط بینفردی
- تمرکز بر رابطهی درمانی ( به عنوان الگویی تکرارشونده از دیگر روابط زندگی مراجع)
- کاوش دنیای فانتزی مراجع (در جهت دریافت اطلاعات بیشتر از نحوه نگرش فرد به زندگی واقعی و روابط بین فردی و برداشت شخص از خود)
او با بسط و توضیح تمامی این هفت مورد تلاش کرد تا تصویر درستی از هدفی بزرگتر را ارایه کند؛ اینکه انگیزه غایی درمانهای پویشی، فراتر از رفع و بهبودی علایم است؛ از نظر او درمان موفق پویشی درمانی است که موجب تغییر مراجع شود نه علائم او. به بیان دیگر، درمان موفقیتآمیز درمانی است که علاوه بر زدودن علایم، ظرفیتها و منابع روانشناختی مراجع را بسط دهد و تقویت کند. این موضوع بسیار قابل تاملی است که به طور کلی توسط جامعه علمی و رواندرمانگران نادیده گرفته شده بود.
-
اثبات اثربخشی درمانهای پویشی
در قسمت بعدی این مقاله، شدلر برای بررسی اثربخشی درمانهای پویشی، در ابتدا با استفاده از پژوهشهای متا آنالیز، اثربخشی رواندرمانی به طور کلی و دارو درمانی را با ارایه اندازه اثر، شرح داد. سپس به بررسی اثربخشی درمانهای پویشی کوتاه مدت پرداخت و با ارایه شواهد پژوهشی متعدد و ارایه اندازههای اثر (اغلب اندازهها بالای 0.8 بودند که در تحلیل آماری، اندازه بزرگی محسوب میشود)، جای ابهام و تردید در میزان اثربخشی این رویکرد درمانی باقی نگذاشت. علاوه بر این، با استناد بر تحقیقات متا آنالیز، برتری این رویکرد در حوزههایی خاص، مثل برطرف کردن علایم جسمانی بیماران، نسبت به سایر روشهای درمانی به ویژه CBT را اثبات نمود.
-
پرده برداری از یک راز: دلیل اثربخشی درمان های شناختی توسط شدلر
در بخش دیگری از این نوشتار، جاناتان شدلر، مبحثی مهم و تفکر برانگیز را طرح میکند. او این موضوع را چنین میگشاید: در کارآزمایی های بالینی و پژوهش های آزمایشی، یک رویکرد درمانی به صورت یک بسته ارزیابی میشود و بر این اساس، پیشفرضهای نظری و مداخلات خاص استخراج شده از آنها مورد پشتیبانی تجربی قرار نمیگیرند. در واقع با توجه به پژوهشها و بررسیهای متعدد در این زمینه، آن چیزی که مسبب تغییر رفتاری و هیجانی در اثر درمانهای شناختی میشود، لزوما مولفهی شناختی که از ابتدا مطرح شدهاند، نیست. علاوه بر این، تفاوتهای اساسی مابین تکنیکهای استفاده شده توسط درمانگران و رویکردهای آنها یافت شده است که ادعای پیشین را تایید میکند.
نکته جالب توجه اینجا بود که جاناتان شدلر، با استناد به پژوهشهای پیشین متعددی به وضوح نشان داد که در در واقع بسیاری از تکنیکهایی که در روش CBT استفاده میشوند، مانند پیمان کاری یا پیمان درمانی و تجربه کردن ریشه عمیقی در آراء روانکاوان و تکنیکهای روانپویشی دارند. همچنین، درمانگران شناختی-رفتاری که در جلسات درمان خود از تکنیکهایی استفاده میکردند که مبنای کاملا روانتحلیلی دارند، از موفقیت بیشتری و طولانی مدت تری برخوردار شدهاند. هرچند که شدلر بیان کرد که نتیجهگیری از این دادهها نباید به این صورت باشد که تکنیکهای روش شناختی-رفتاری بینتیجه یا مضر هستند، بلکه تجزیه و تحلیل کیفی جلسات با این رویکرد نشان میدهد که پیامدهای ضعیف تر در نتیجه مداخلاتCBT، به علت اجرای دگم و جزمی این تکنیک ها توسط برخی درمانگران است.
لازم به ذکر است که این تنها مقاله او نبود که سعی داشت باور سوگیرانه فراگیر دنیای آکادمیک را نسبت به باور به اثربخشی مطلق درمانهای مبتنی بر شواهد که درواقع منظور از آنها فقط درمانهای شناختی-رفتاری بود را تغییر دهد. او در مقالات متعددی با شواهد علمی قابل اعتنا و بررسی ادبیات پژوهشی، نادرستی این ادعا و باور را اثبات نمود. مقالات او را میتوان نقطه عطفی در جهت تغییر نظر متخصصان و عموم مردم نسبت به تاثیرات چشمگیر و بلندمدت درمانهای پویشی و برابر انگاشتن رویکرد روانپویشی با آراء فروید دانست. این تغییر باور، مرزبندی قلمرو رواندرمانی سابقا تصاحب شده توسط رویکردهای شناختی و رفتاری را جا به جا کرد.
ابداع آزمون سواپ SWAP توسط جاناتان شدلر
-
جرقه ابداع آزمونی نوین
در راستای تحقق یکی از مهمترین اهداف شدلر، یعنی ادغام تجربه درمان بالینی با شواهد و چشم اندازهای تجربی(علمی)، یک آزمون روانشناختی سنجش شخصیت بر مبنای نظریات روانکاوی متولد شد. مهمتر از آن، شدلر که نگاه قالبی DSM به اختلالات روانی و خصوصا اختلالات شخصیت را مورد انتقاد قرار میدهد، بر این باور است که در کنار منافع تشخیصی که DSM برای درمانگران فراهم کرده است، به لنزی تبدیل شده است که از طریق آن به همه مراجعان نگاه میشود. در واقع شدلر معتقد است که طیف گسترده اختلالات روانشناختی و منحصر به فرد بودن سبکهای شخصیتی مراجعان این امر را غیرممکن میسازد که درمانگر از یک دریچه واحد به آنها نگاه کرده، طبقه بندی کند و برچسب بزند.
او با چند مثال، منظور خود از پویایی و منحصر به فرد بودن ساختار شخصیت را توضیح میدهد: ” هر سبک شخصیت، راه منحصر به فرد خود را در جهت ابتلا به افسردگی دنبال میکند؛ شخصیت خودشیفته به دلیل وجود شکافی عمیق بین واقعیت و انتظاراتش از خود و دنیا، حتی با وجود موفقیتها به شادی و رضایت دست نخواهدیافت بلکه به جای آن، رنجش مکرر را تجربه خواهد کرد که مسیری برای ابتلا به افسردگی است. این مسیر، با مسیر شخصیت پارانویید که به دلیل فرافکنی خصم و خشونت به دیگران، دنیایش سرد، ناامن و منزوی خواهدشد، متفاوت است”. در واقع با توجه با این موضوع، این نکته به راحتی دریافت میشود که آزمونهای ارزیابی یا رویکردهای درمانی که فقط برای تشخیص به DSM متکی هستند، قادر به ایجاد تمایز بین انواع مختلفی از یک نوع اختلال و درک پویایی آن نخواهند بود.
دوره آموزشی آفلاین آزمون SWAP
دوره ISTDP | مقدماتی تا پیشرفته
دوره های ترمیک آکادمی روانپویشی آگاه
دوره های ترمیک 1.5 ساله، آکادمی روانپویشی آگاه
تربیت درمانگر حرفه ای با رویکرد ISTDP
-
روش ارزیابی با آزمون سواپ
آزمون شدلر-وستن یا به اختصار آزمون سواپ به دلیل تفاوت در نحوه اجرا و بررسی جنبههایی از شخصیت بیمار که سابقا در تستهای مشابه مورد غفلت قرار گرفته بود، به دستاوردی بحث برانگیز و مشهور تبدیل شد. این آزمون از دل یک مصاحبهی تخصصی اما صمیمانه برمیآید که درمانگر یا ارزیاب حداقل 2 ساعت و نیم به بررسی عمیق تمام جنبههای زندگی شخصی مراجع میپردازد. درمانگر با پرسیدن سوالات و درخواست مثالهای واقعی از بیمار، روابط گذشته، فعلی، سطوح مختلف روابط از کودکی تا بزرگسالی اسکنی جامع از شخصیت مراجع به دست می آورد. با داشتن این اطلاعات و دستهبندی آنها به وسیله 200 عدد کارت که برای این آزمون ابداع شده است، درمانگر به اطلاعات بسیار مهمی از جمله : مهارتهای مقابلهای فرد در زمان استرس و تنشهای محیطی، تمایلات، افکار، هیجانات و فانتزیها و از همه مهمتر الگوهای رفتاری مکرری که فرد در زندگی خود در ارتباط با خود و دیگران استفاده میکند، دست مییابد.
-
ویژگیهای منحصربه فرد سواپ
آیتمهای این آزمون با همکاری جاناتان شدلر و همکارش درو وستن، از دل بررسی ادبیات پژوهشی آسیب شناسی شخصیت که در طی بیش از 50 سال گذشته نگاشته شده است و همچنین با بررسی گسترده سایر حوزههای روانپویشی به دست آمد. هرچند که این تنها تفاوت شاخص این آزمون با دیگر آزمون های ارزیابی شخصیت نیست. از دیگر ویژگی های برجسته این آزمون، حذف دخالت بیمار در دستکاری اطلاعات مورد نیاز است. این موضوع بدان معناست که بر خلاف سایر ارزیابیها که در آنها سوالاتی ارایه میشوند و بیمار میبایست از بین گزینه های موجود به انتخاب خود یکی را انتخاب کند، در تست سواپ درمانگر بر اساس پاسخهایی که به طور مفصل از بیمار دریافت میکند، بر اساس قضاوت خود و کارت های موجود ارزیابی را انجام خواهد داد. به عبارت دیگر، تجربه ذهنی درمانگر از بیمار، منبع اطلاعات و وسیلهای برای تولید فرضیه است. این اقدام به طرز چشمگیری خطای سوگیری، بیش برآورد یا کمبرآورد کردن بیمار از وضعیت خود و ارایهی ترجیحات به جای واقعیت جلوگیری خواهد کرد. در آخر اینکه شدلر و وستن تلاش کردهاند تا در خلال این آزمون، آن دسته از ویژگیهای بیمار را بررسی کنند که پایدار و بادوام هستند تا قضاوت صحیحی از میزان سلامت روان به دست آید؛ امری که با بررسی صفات گذرا و لحظهای ممکن نخواهد بود.
ارایه نسخههای ویرایش شده سواپ، ارایه نسخه مخصوص نوجوانان و استفاده گسترده از آن به صورت ترجمه شده به 15 زبان در سراسر جهان، تحولی شگرف در عرصه تشخیص و درمان بالینی و حتی قضاوت قانونی به ارمغان آورد. این موضوع علاوه بر کمک به درمانگران، بر اثربخشی استفاده از درمانهای پویشی و مبانی نظری آن برای تشخیص و پیوندش با روانشناسی علمی که سابقا محل تردید بود، صحه گذاشت.
سخن پایانی
جاناتان شدلر در طول دو دهه گذشته به عنوان یکی از سرسخت ترین مدافعان رویکردهای روانتحلیلی مبتنی بر نظریات روانکاوی ظاهر شده است و ماموریت خود را اصلاح تفکرات نادرست و بدون شواهد علمی درباره این رویکرد میداند. او با فعالیت های پژوهشی، علمی و ارایه آموزشهای گسترده، دین خود را به روانکاوی که به جهت جریانهای مسبوق به سابقه تاریخی مورد غفلت و سوءبرداشتهای فراوان قرار گرفته را به درستی و با موفقیت ادا کردهاست. مورد توجه قرار گرفتن جهانی مقالات او در این حوزه و استفاده از آزمون ابداعی او و همکارانش و همچنین ایدههای ناب وی درباب سبکهای مختلف شخصیت، گواه این امر است. شدلر را میتوان به مثابه معماری پویشی دانست که آجرهای کج بنا شده در ساختمان اختلالات روانی را مجددا به صورت اصولی بنا نهاد. اقدامات او سبب شد تا درمانگران با هر رویکردی، برای درک بهتر مشکلات روانشناختی مراجعان و شخصی سازی مسیر درمان، این بار با لنزی جدید و چه بسا با دید فراگیرتر به رنج های منحصر به فرد آنها نگاه کنند.
منابع
Hewison, D. (2018). The impact of research on psychoanalytic psychotherapy. New Associations, (27), 1-5.
Westen, D., Shedler, J., Bradley, B., & DeFife, J. A. (2012). An empirically derived taxonomy for personality diagnosis: Bridging science and practice in conceptualizing personality. American Journal of Psychiatry, 169(3), 273-284.
Shedler, J. (2002). A new language for psychoanalytic diagnosis. Journal of the American Psychoanalytic Association, 50(2), 429-456.
Shedler, J. (2015). Integrating clinical and empirical perspectives on personality: The Shedler-Westen Assessment Procedure (SWAP).
Shedler, J. (2011). Science or ideology?.
Shedler, J. (2022). That was then, this is now: Psychoanalytic psychotherapy for the rest of us. Contemporary Psychoanalysis, 58(2-3), 405-437.
Shedler, J. (2021). The personality syndromes. Personality Disorders, 1.
Shedler, J. (2020). Where is the evidence for “evidence-based” therapy? 1. Outcome Research and the Future of Psychoanalysis, 44-56.
دیدگاهتان را بنویسید