کمالگرایی چیست و چگونه به وجود میآید؟ راه های مقابله با کمالگرایی
کمالگرایی بالقوه ویژگی مثبت است که محرک پیشرفت و شکوفایی است. چه بسا اگر انسان این ویژگی را نداشت دستاوردهای امروز تمدن بشری وجود نداشتند. در کمالگرایی سالم و بهنجار استانداردهای شخصی فرد بالا ولی قابل دسترس است و در نهایت فرد از عملکرد خود راضی است.
“مادری را تصور کنید که با داشتن سه فرزند از خود انتظار دارد که تمام کارهای منزل در بهترین حالت ممکن انجام شود. هیچ وقت نمیتواند خود را راضی کند که در هر زمان فقط روی یک کار تمرکز کند. همواره همزمان در حال انجام چند کار با هم است؛ مثلاً در حین آشپزی مشغول پاسخ دادن به تلفن از طرف مدرسه است و در همان حال ظرفها را هم در کمد جا میدهد.
این مادر به دلیل مشغله ذهنی زیاد دچار کمخوابی شده و حتی در هنگام فراغت هم نمیتواند به ذهن خود استراحت بدهد. همیشه نگران این است که فرزندان و همسرش هیچ کم و کاستی نداشته باشند و به جز امور منزل دائماً خود را درگیر برگزاری مهمانی و پذیرایی میکند. تنها زمانی به خود استراحت میدهد که میگرن شدیدش عود میکند و او دیگر نمیتواند کاری انجام دهد. زمانی که بار فشار کاری و برنامههایش بیشتر میشود شدت و دفعات بروز سردردهای میگرنی او هم بیشتر میشود. اکثر اوقات افسرده و ناامید است چون نتوانسته همه کارهایش را بدون کم و کاست انجام دهد.”
برای دریافت مشاوره با بهترین روانشناس جهت کمالگرایی، میتوانید از روانشناسان کلینیک آگاه راهنمایی بگیرید.
همچنین بخوانید: شریک عاطفی کمالگرا
فهرست محتوا:
Toggleکمالگرایی چیست؟
کمالگرایی یعنی داشتن انتظارات و استانداردهای بسیار بالا و دقیق. کمالگرایی به دنبال بیعیبونقص بودن است. فرد کمالگرا تلاش میکند در تمام موقعیتهای زندگی بیعیب و نقص باشد؛ از تحصیل و کار گرفته تا انتخاب شریک زندگی.
کمالگرایی یک تشخیص رسمی روانپزشکی نیست اما ویژگی شخصیتی رایجی است. بسیاری از افراد میتوانند حداقل ویژگیهایی از شخصیت کمالگرا را داشته باشند. وقتی شخصیت کمالگرا داشته باشید ممکن است همیشه احساس کنید به اندازۀ کافی کار یا تلاش نمیکنید.
کمالگرایی سالم میتواند به زندگی ما نظم و جهت بدهد. اما میل شدید برای کمال هم میتواند باعث آسیب شود. میل شدید برای کمال باعث میشود تصور کنیم دستاوردهایمان ما را باارزش و دوستداشتنی میکند.
ویژگیهای فرد کمالگرا
تشخیص روشنی برای کمالگرایی وجود ندارد، اما علائم رایجی وجود دارد که میتواند به شما کمک کند. بر اساس نوشتار وبسایت health.clevelandclinic، در اینجا برخی از ویژگیهایی که اغلب با کمالگرا بودن همراه است آورده شده است:
-
استانداردهای بسیار بالا
فرد کمالگرا در هر کاری که انجام میدهد نه فقط برای موفقیت 100٪ بلکه برای موفقیت 150٪ تلاش میکند. فرد کمالگرا ممکن است به خود فشار بیاورد تا استانداردهای بالایش را رعایت کند.
معیارهای ما در بسیاری از مواقع برای ما مثل قطبنما هستند و مسیر درست را به ما نشان میدهند. اما وقتی کمالگرا باشیم هیچچیز با انتظارتمان و برنامهریزیهایمان مطابقت ندارد. در نتیجه احساس ناراحتی میکنیم و دوست داریم همهچیز را از اول و بدون نقص انجام دهیم.
-
فرد کمالگرا در سازمان و ساختار است که پیشرفت میکند
یکی دیگر از نشانههای کمالگرایی میل به داشتن ساختار و سازماندهی ثابت است. برای مثال شخص کمالگرا باید طبق روال و نظم خاصی مطالعه کند و اگر این نظم به هم بریزد همه چیز خراب میشود.
-
فرد کمالگرا در مورد اهداف خود بسیار جاهطلب است
داشتن استانداردهای بالا مزایای خود را دارد. میتواند به افراد کمک کند مهارتهای خود را بهبود بخشند. کمالگرایی اغلب باعث میشود افراد بسیار سخت کار کنند و برای پیشرفت انگیزه داشته باشند. اما هیچکس در هیچ زمانی نمیتواند کامل باشد. فرد کمالگرا تلاش میکند به بالاترین هدفها برسد اما به چه قیمتی؟
فرد کمالگرا همهچیز را فدای رسیدن به اهدافش میکند و اگر کوچکترین مانعی رسیدن به اهدافش پیدا شود احساس بیکفایتی و بیارزشی به او دست میدهد.
-
در غلبه بر اشتباهات کوچک مشکل دارد
فرد کمالگرا همیشه نگران این است که مبادا اشتباه کند. هر اشتباهی، حتی کوچک و قابل چشمپوشی برای او غیر قابل پذیرش است. گاهی اوقات ما نگران اشتباهاتمان میشویم اما از طرف دیگر برای دواره تکرار نکردنشان تلاش میکنیم. اما وقتی بیش از حد و به شکل افراطی نگران اشتباهاتمان باشیم میتواند نشانهای از کمالگرایی باشد.
-
فرد کمالگرا همه چیز را به تعویق میاندازد
به تعویق انداختن کار یا وظیفه یکی از پیامدهای رایج کمالگرایی است. ممکن است تعجب کنید زیرا ممکن است فکر کنید فرد کمالگرا همیشه وظایفش را در زمان خودش انجام میدهد. اما کمالگرایی در بسیاری از موارد میتواند باعث عقب انداختن کارها شود.
فرد کمالگرا جای فرآیند، بر نتایج کاری که انجام میدهد تمرکز میکند. وقتی بیش از حد روی نتیجۀ نهایی در آینده تمرکز کنیم ممکن است بیشتر مضطرب شویم و تکلیف را به تاخیر بیندازیم.
برای مثال دانشجوی کمالگرایی را تصور کنید که باید در آخر ترم تحصیلی یک پروژۀ عملی را تحویل دهد. او به جای شروع کار ابتدا سعی میکند برنامه ریزی کند چون میترسد بدون برنامهریزی نتیجۀ کار خوب نشود. هفتهها میگذرد و دانشجوی کمالگرای ما هنوز در فکر این است که چه کار کند تا شکست نخورد. در حالیکه هنوز هیچ اقدام عملیای برای تکلیفش انجام نداده است و حالا دیگر به نظرش همه چیز خیلی سخت شده است.
وقتی کمالگرایی ناسالم شود، انجام هرکاری با دلهره و اضطراب همراه میشود. در نتیجه دومینوی اجتناب در فرد شروع میشود زیرا ترس از شروع کار باعث میشود فرد فکر کند انجام این وظیفه غیرممکن به نظر میرسد.
سایر ویژگیهای فرد کمالگرا عبارتند از:
- ترس از شکست
- انتقاد بیش از حد خود و دیگران
- ناتوانی در دادن مسئولیت به دیگران
- قوانین سفت وسخت برای خود
- اشتغال ذهنی به جزئیات
- نیاز به در دست داشتن کنترل همه چیز
- نگرانیهای کمالگرایانه
انواع کمالگرایی
بر اساس مقاله منتشرشده در وبسایت Make it توسط Morgan Katherin، کمالگرایی انواعی دارد. به خاطر داشته باشید کمالگرایی ساختاری سیال دارد و باید در زمینۀ رفتاری خاص خودش شناسایی شود.
-
کمالگرایان شدید
کمالگرایان شدید بدون هیچ خللی به کار خود ادامه میدهند و هنگام رسیدن به اهدافشان تمرکز خود را حفظ میکنند. اگر کمالگرایی خود را کنترل نکنند استانداردهای آنها میتواند غیرممکن باشد. ممکن است آنها خود و دیگران را به دلیل عدم رعایت استانداردهایشان تنبیه کنند.
-
کمالگرایان کلاسیک
کمالگرایان کلاسیک بسیار قابل اعتماد، سازگار و جزئینگر هستند و به محیط خود ثبات میبخشند. در صورت عدم کنترل کمالگرایی میتوانند دورههای سختی برای ایجاد روابط معنادار سپری کنند.
-
کمالگرایان پاریسی
کمالگرایان پاریسی درک درستی از قدرت ارتباط بین فردی دارند و دارای ظرفیت قوی برای همدلی هستند. در صورت عدم کنترل کمالگرایی، تمایل آنها برای کنترل دیگران میتواند به آنها آسیب برساند.
-
کمالگرایان اهمالکار
کمالگرایان در به تعویق انداختن همهچیز عالی عمل میکنند. کنترل تکانۀ خوبی دارند. اما اگر کمالگرایی آنها کنترل نشود، بازدهیشان کاهش مییابد؛ در نتیجه نمیتوانند تصمیم بگیرند و کاری انجام نمیدهند.
-
کمالگرایان آشفته
کمالگرایان آشفته برای شروع هر کاری مضطرب میشوند. اگر کمالگراییشان کنترل نشود، به شکل افراطی روی اهداف خود متمرکز میمانند؛ در نهایت انرژیشان افت میکند و نمیتوانند به تعهداتشان عمل کنند.
فرق بین کمالگرایی مثبت و منفی
کمالگرایی به طور کلی به دو نوع مثبت و منفی یا سالم و ناسالم تقسیم میشود:
- کمالگرایی مثبت: گاهی اوقات کمالگرایی سالم یا تلاش کمالگرا نیز نامیده میشود.
- کمالگرایی منفی: گاهی اوقات کمالگرایی ناسالم یا نگرانیهای کمالگرایانه نیز نامیده میشود.
کمالگرایی مثبت یا سالم همراه با احساس غرور، وظیفهشناسی و تلاش سالم برای تعالی است. کمالگرایی منفی همراه با نگرانی از اشتباهات، نگرانی از بد به نظر رسیدن، احساس شرم واحساس گناه است.
استانداردهای شخصی با انگیزۀ بالا برای پیشرفت مرتبط است اما نگرانی در مورد اشتباهات با افسردگی و اضطراب ارتباط دارد. اگر استانداردهای شخصی رعایت نشوند اغلب به نگرانی در مورد اشتباهات تبدیل میشوند.
استانداردهای شخصی در کمالگرایی منفی هرگز برآورده نمیشود. وقتی فردی که کمالگرایی ناسالم دارد به استانداردهای خود برسد، استانداردهایش را بالاتر میبرد.
اگر کمالگرایی به شما احساس خوبی بدهد و از دستاوردهایتان احساس غرور میکنید و شما را برای پیشرفت با انگیزه میکند کمالگرایی سالم و مثبت است.
اگر کمالگرایی به شما احساس بدی میدهد و همیشه نگران اشتباه کردن هستید یا نگرانید در مقابل دیگران بد به نظر برسید، کمالگرایی شما منفی و ناسالم است. در قسمت بعد درباره کمالگرایی ناسالم بیشتر توضیح دادهام.
کمالگرایی ناسالم
کمالگرایی ناسالم مجموعه ای از معیارهای بسیار بالا برای عملکرد است که با خود ارزیابی منفی و سرزنش خود همراه است. شخصیت کمالگرا دائم در حال قضاوت کردن و انتقاد از خود است. و سختگیری بیش از حدی نسبت به خود و دیگران دارد. برای فرد کمالگرا چیزی به نام “عملکرد نسبتا خوب ” یا “عملکرد متوسط” وجود ندارد. در کمالگرایی افراد در تلاشند تا بهترین نسخه از خودشان باشند.
زمانی که فرد کمالگرا تلاش می کند کاری را به بهترین شکل ممکن انجام دهد، به اندازه ای نگران شکست ها و اشتباهات جزئی است که انجام کار را به تعویق می اندازد. افراد کمالگرا کارهای نیمه تمام زیادی دارند و منتظر بهترین زمان و مکان برای تمام کردنشان اند. در کمالگرایی فرد همیشه در حال دویدن بر علیه زمان است و معمولا از کارهایش عقب افتاده است.
افراد کمالگرا در ارزیابی توانایی های خود دچار خطا می شوند و خود را تواناتر از چیزی که هستند، می بینند. علاوه بر این از نظر این افراد کارها آنطور که به نظر می رسند سخت نیستند. اگر کارها متناسب با انتظاراتشان پیش نرود احساس عدم رضایت میکند و تمام جنبههای مثبت کار را نادیده میگیرد. این احساس نارضایتی به تدریج تبدیل به ناامیدی و افسردگی و اضطراب میشود .اگر نظر فرد کمالگرا را درباره شکست و نقص بپرسید جواب خواهند داد که “شکست مال آدمای ضعیفه…”از دید یک کمالگرا نقص در انجام یک کار به معنی شکست و سرافکندگی است. او به هیچ وجه شکست را نمی پذیرد. این افراد همیشه نگرانی زیادی درباره اشتباهاتشان و نقایص شخصی خود تجربه می کنند. فرد کمالگرا با احساساتی که در اثر شکست ایجاد می شود میانه خوبی ندارد و هر کاری می کند تا آنها را تجربه نکند.
اثرات بد کمالگرایی بر زندگی
ویژگیهای کمالگرایی ممکن است منجر به موارد زیر شود:
- افزایش سطح استرس و اضطراب
- احتمال افسردگی
- خطر فرسودگی شغلی و خستگی
- عزت نفس پایین
- گرایش به رفتارهای وسواسی
- افزایش خطر افکار یا اقدام به خودکشی
رابطه کمالگرایی و افسردگی
افراد دارای ویژگیهای کمالگرایی نسبت به علائم افسردگی آسیبپذیر هستند، به ویژه زمانی که کمالگرایی آنها ناسازگار و ناسالم باشد. کمالگرایی ناسالم میتواند باعث شود افراد در هر سنی احساس بیارزشی کنند و حتی دست به خودکشی بزنند.
ریشه کمالگرایی چیست؟
تجارب نامطلوب دوران کودکی مانند تروما، غفلت و اختلال در عملکرد خانواده میتواند به رشد کمالگرایی کمک کند. این تجربیات اغلب باعث ترس از شکست، افزایش حساسیت نسبت به طرد و انتقاد یا نیاز شدید به کنترل میشوند.
کمالگرایی ممکن است به عنوان یک مکانیسم مقابلهای برای اجتناب از نتایج منفی، طرد شدن و رها شدن؛ همچنین دریافت عشق و حمایت دیگران ظاهر شود.
گاهی اوقات افراد کمالگرا فاصلۀ عاطفی با دیگران را حفظ میکنند یا برای اینکه همهچیز را از اول شروع کنند از دیگران فاصله میگیرند. در برخی مواقع نیز افراد کمالگرا از دوران کودکی مسئولیتهای مهمی به دوش میکشند و کمالگراییشان تقویت میشود. این رفتارها معمولاً از تجربیات دردناک گذشته سرچشمه میگیرند.
کمالگرایی از نگاه روانکاوی
گاهی اوقات والدین در تربیت فرزندشان بیشازحد سختگیری میکنند. مثلا با یادآوری مدام رفتارهای بدش، فراموش میکنند او را تشویق کنند. آنها انتظار دارند کودک معنی نصیحتها و سختگیریشان را درک کند و رفتارهایش را درست کند. این «بکن و نکن»های والد در نهایت تبدیل به یک سیستم تخریبگر درونی میشود.
از نظر فروید آموزش توالت به کودک در سن ۳-۱ سالگی مسئله مهمی است. اگر والدین اصرار داشته باشند قبل از اینکه کودک برای این کار آمادگی داشته باشد، برای این کار تربیت شوند، تعارضات شدیدی در این باره در کودک شکل می گیرد. این تعارض ها شکل انضباط یا تمیزی به خود می گیرند و این مسئله باعث شکل گیری کمالگرایی در کودک می شود.
به عبارتی بهتر، سیستمی تخریبگر در کودک شکل می گیرد که دائم او را کنترل و به خاطر ضعف هایش از او انتقاد می کند. به عقیده او سوپرایگو که ناظر بر اعمال فرد است بیش از حد سختگیر می شود. بنابراین فرد خود را مجبور به پیشرفت و رفتار عالی می کند و میل به کمالگرایی در فرد ایجاد میشود. انگیزه اصلی این افراد در زندگی حس لذت و خوشبختی نیست بلکه تکامل و برتری یافتن از دیگران دلیل حرکت و تلاش آنها است. هنگامی که به اهداف مدنظر خود دست پیدا نمیکنند، احساس گناه و اضطراب شدیدی را تجربه می کنند.
نقش والدین و فرزند پروری در کمالگرایی
همه ما در ساختار شخصیتی خود یک والد درونی داریم که در هر سن و شرایطی که باشیم پیامهای والدینمان را که در سالهای اولیه زندگی به ما منتقل کرده اند را در ذهن ما تکرار میکند. صدای این والد درونی بدون اینکه از آن آگاه باشیم، تبدیل به بخشی از وجود ما می شود. حتی اگر والدین به دلیل فوت، فاصله مکانی یا تغییر نوع نگرش و رفتارشان با فرزندان، دست از سرزنش و انتظار داشتن بردارند. در بخش پنهان وجود فرد والد درونی شکل گرفته است که همواره او را سرزنش می کند و از او راضی نیست و نهایتاً عزت نفسش را تا حدی پایین میآورد که حتی اگر با تلاش بسیار موفقیتهای نسبی کسب کند هرگز احساس رضایت درونی نمیکند.
والدین کمالگرا معمولا فرزندانی کمالگرا خواهند داشت. سبک فرزندپروری سختگیرانه و بدون انعطاف باعث کمالگرایی می شود. از طرفی والدینی که مدام روی نقاط قوت فرزندشان تاکید می کنند و سعی می کنند ضعف ها و نقص های کودک را نادیده بگیرند کودکان کمالگرایی خواهند داشت که در آینده نقص و کمبود را نمی بینند و نمیپذیرند. والدگری مناسب همانند آیینه ای در برابر کودک است که توانایی ها و ضعف های او را بدون هیچ تغییری به او نشان می دهد.
والدینی که انتظارات زیادی از عملکرد تحصیلی فرزندان خود دارند میتوانند در شکلگیری گرایشات کمالگرایانه نقش داشته باشند. کودکانی که محبت و تایید والدین خود را مشروط به موفقیت تحصیلیشان میدانند، ممکن است ترس از شکست و تمایل به کمال داشته باشند.
در برخی فرهنگها موفقیت تحصیلی بسیار ارزشمند است و به عنوان راهی برای موفقیت اجتماعی و اقتصادی تلقی میشود. این تاکید فرهنگی بر موفقیت میتواند منجر به فشار جامعه بر دانشآموزان برای برتری شود و کمالگرایی را تقویت کند.
همچنین بخوانید: با کنترلگری والدین چه کار کنیم؟
همچنین بخوانید: چطور با کمالگرایی در ازدواج مقابله کنیم؟
“برای اینکه از زندگی لذت ببریم نیازی نیست تا بهترین نسخه از خودمان باشیم و بهای آن را با افسردگی و اضطراب بپردازیم. ما حق داریم اشتباه کنیم و شکست بخوریم. به جای قهرمان بودن در دنیایی خیالی، آدم معمولی زندگی خودمان باشیم.”
چه کسانی کمالگرا میشوند؟
کمالگرایی عمدتاً توسط فشارهای درونی مانند میل به اجتناب از شکست یا قضاوت درونی سختگیرانه هدایت میشود. احتمالاً یک مؤلفۀ اجتماعی نیز در کمالگرا شدن افراد وجود دارد؛ زیرا تمایلات کمالگرایی در بین جوانان در 30 سال گذشته، صرف نظر از جنسیت یا فرهنگ به میزان قابلتوجهی افزایش یافته است. تصور میشود رقابت علمی و حرفهای بیشتر، همراه با حضور فراگیر رسانههای اجتماعی و مقایسههای اجتماعی در کمالگرایی نقش داشته باشد.
راه تشخیص کمال گرایی
اگر ویژگیهای فرد کمالگرا را که در بالا ذکر کردم دارید به احتمال زیاد شما کمالگرا هستید. اعتراف به تمایلات کمالگرایانه سخت است. بنابراین اغلب ما سعی میکنیم به خود و دیگران بگوییم: «من فقط انگیزه دارم تا بهترین باشم.»
هیچکس نمیگوید لزومی ندارد برای داشتن انگیزۀ موفقیت باید کمالگرا باشیم. کمالگرایی در واقع یک عامل بازدارنده برای بهترین بودن ماست. بنابراین بسیار مهم است این واقعیت را بپذیریم که کمالگرا هستیم؛ زیرا تنها در این صورت میتوانیم عواقب منفی کمالگرایی ناسالم را ببینیم و از آنها جلوگیری کنیم.
چطور کمال گرایی را درمان کنیم؟
اگر متوجه شدهاید کمالگرایی تبدیل به باری بر روی دوشتان شده است زمان آن رسیده تا برای درمان آن کاری کنید. اگر کمالگرا هستید مهم است نقطۀ تعادل زندگیتان را پیدا کنید. نقطۀ تعادل یعنی جایی که در آن سازنده و مفید هستید اما خود را شکنجه نمیدهید.
-
تواضع را در آغوش بگیرید
اولین قدم برای درمان کمالگرایی این است که بپذیرید کمال یک هدف غیرممکن است. همۀ ما گاهی اوقات اشتباه میکنیم، کوتاه میآییم یا خودمان را شرمنده میکنیم. پذیرش این که هیچکس هیچوقت نمیتواند کامل باشد میتواند به شما کمک کند تا خود را بابت کامل نبودن ببخشید.
-
محدودیتهای زمانی واقعبینانه تعیین کنید
تلاش برای اهداف غیرممکن، شما را ناامید و خسته میکند. تعیین ددلاین واقعبینانه چه برای یک تکلیف مرتبط با دانشگاه، چه یک پروژۀ کاری یا حتی یک هدف شخصی به شما کمک میکند تا با سرعتی آرامتر به اهداف برسید.
این ددلاینها میتوانند به شما کمک کنند به جای تلاش مداوم برای کمال، در نهایت احساس خوبی داشته باشید.
-
توانایی خندیدن به خودتان را در خود ایجاد کنید.
مهم است تعهدات خود را در زندگی مانند محل کار یا دانشگاه جدی بگیرید اما نباید اجازه دهید این تعهدات، احساسات شما را به شکلی منفی تحت الشعاع قرار دهد. زمانهایی را برای استراحت درنظر بگیرید.
-
اشتباهاتتان را به عنوان بخشی از زندگی انسانی بپذیرید.
همۀ ما اشتباهاتی در زندگی داشتهایم. برخی از اشتباهاتمان را جبران کردهایم و برخی نیز غیرقابلجبران هستند. موقعیتهایی که در آن اشتباه کردیم ممکن است در آن زمان ناراحتکننده بوده باشند اما از پس آن برآمدهایم. در واقع، هر اشتباه درسی بزرگ با خود دارد. این اشتباهاتمان است که ما را کامل میکند.
-
هزینههای تلاش برای کمال را در مقابل منافع آن بسنجید.
هزینههایی که برای کمال میپردازید بیشتر از آن چیزی است که فکر میکنید. سرزنش مداوم خود، عدم آرامش، بیمیلی برای امتحان چیزهای جدید و اعتمادبهنفس ضعیف هزینهای است برای کمالگرایی ناسالم. همۀ ما حق داریم گاهی اوقات آشفته و ناقص باشیم.
-
کامل نبودن را امتحان کنید.
گاهی اوقات یک آشفتگی کوچک میتواند چیز خوبی باشد. اجازه دهید برخی کارها خوب پیش نرود. هنگامی که تحمل عیوب نسبتا جزئی را تمرین میکنید کمالگرایی ناسالم سنگ کمتری روی دوش شما خواهد گذاشت.
-
از متخصص کمک بگیرید
کمالگرایی ناسالم بر احساس ارزشمندی خود، الگوهای خواب یا زندگی روزمره شما تأثیر میگذارد. اگر کمالگرایی شما را از بیرون رفتن و تجربۀ چیزهای جدید باز میدارد یا بر خلقوخوی شما تأثیر میگذارد یعنی دارد سلامت روان شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
شما میتوانید از کمک درمانگر متخصص بهرهمند شوید. درمانگر میتواند به شما کمک کند خود را همانطور که هستید بپذیرید و با خودتان مهربانتر باشید.
درباره حدیث نیک اندیش
من حدیث نیک اندیش هستم. دانشآموخته انستیتو روانپزشکی تهران؛ و کارشناسی در دانشگاه سمنان، رشته روانشناسی بالینی تحصیل کردهام. همیشه به دنبال دیدی گسترده برای تبیین اختلالات روانی بودم؛ در نتیجه برای ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد، روانشناسی سلامت بهترین گزینه بود تا بار دیگر اختلالات روانی را از دیدگاه جسم و بدن بررسی کنم. در کنار روانشناسی سلامت، به رویکردهای درمانی پویشی و تحلیلی علاقهمندم. زمینههای مطالعات من بیشتر در زمینه رویکردهای پویشی مخصوصا رواندرمانی پویشی کوتاه مدت فشرده (ISTDP) است. نوشتن از مسائل روانشناختی و بازگویی آنها به زبان ساده برایم اهمیت زیادی دارد؛ معتقدم هرچقدر عموم مردم در این باره بیشتر بدانند بیشتر میتوانند در روابط و زندگی روزمره سالمتر رفتار کنند. حتی اگر نوشتههایم تغییری ایجاد نکند میتواند تلنگری باشد برای کسانی که به دنبال آگاه شدن از زندگی درونیشان هستند.
نوشتههای بیشتر از حدیث نیک اندیش3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام وقت بخیر من تازه متوجه شدم که کمال گرا هستم مطالب خوب بود استفاده کردم ممنون
خوشحالیم که استفاده کردید
خیلی عالی بود ممنون بهم کمک کرد