دلبستگی اجتنابی چیست؟ انواع و نشانههای دلبستگی اجتنابی
دلبستگی اجتنابی، یکی از انواع سبکهای دلبستگی است. سبک دلبستگی به الگویی گفته میشود که بر اساس روابطی که ما در سنین کودکی با پدر و مادرمان داشتهایم، ساخته شده است. این الگوها ناخواسته و ناهشیار شکل میگیرند و عمل میکنند و حتی از نسلی به نسل بعد منتقل میشوند. سبک دلبستگی، از جمله سبک دلبستگی اجتنابی در روابط نوزادی، کودکی، نوجوانی و بزرگسالی ما خودش را به شکلهای گوناگونی نشان میدهد.
دلبستگی اجتنابی الگویی از ایجاد رابطه است مبتنی بر بیتفاوتی و خودبسندگی کاذب. در الگوهای اجتنابی دلبستگی، افراد سعی میکنند با دیگران رابطه برقرار کنند اما هیجانات و اتکا به دیگران را از خود دور نگه دارند. در ادامه مقاله سبک دلبستگی اجتنابی را بیشتر بررسی میکنیم.
فهرست محتوا:
Toggleاختلال دلبستگی اجتنابی چیست؟
دلبستگی اجتنابی اختلال نیست! اگرچه در کتابهای راهنمای تشخیصی «اختلال دلبستگی واکنشی» داریم اما دلبستگی اجتنابی به خودی خود نشاندهندۀ اختلال نیست. افرادی که دلبستگی اجتنابی دارند، ناچار بودهاند در دوران کودکی برای آنکه توجه و مراقبت والدینشان را از دست ندهند، با والدین سرد، تحقیرکننده یا بیتفاوتی سازگار شوند. آنها یاد گرفتهاند خودشان به تنهایی از پس خودشان بربیایند، خودشان را برانگیزند و خودشان را تسکین بدهند. الگویی که روابط بزرگسالیشان را تحت تاثیر قرار میدهد.
اختلال دلبستگی واکنشی، اختلالی است که برای کودکان تشخیصگذاری میشود. کودکانی که نسبت به مراقبینشان پاسخگو نیستند، منزویاند یا نوعی از غمگینی و ترس را در تعامل با والدینشان تجربه میکنند این تشخیص را میگیرند. تصور بر این است که کودکان دارای دلبستگی واکنشی، به خاطر تجربههای اولیه رشدشان محدود شدهاند. اگرچه شباهتهای مهمی بین اختلال دلبستگی واکنشی و دلبستگی اجتنابی وجود دارد اما نمیتوان دلبستگی اجتنابی را -با وجود تاثیراتش- اختلال تشخیصی دانست. اگر شدت دلبستگی اجتنابی زیاد باشد، آنگاه میتوان به وجود اختلالات روانشناختی پی برد.
علائم و نشانههای دلبستگی اجتنابی
برای فهم دقیق الگوی دلبستگیتان، لازم است از تستهای مبتنی بر مصاحبه کمک بگیرید. اگرچه این مقاله اطلاعات اولیهای به شما میدهد اما لازم است بدانید که تمام ما انسانها ممکن است در شرایطی مانند کسی رفتار کنیم که الگوهای اجتنابی دلبستگی دارد. نشانههای زیر را بخوانید، با درمانگرتان مشورت کنید و در چسباندن برچسب قطعی به خودتان محتاط باشید!
افرادی که دلبستگی اجتنابی دارند، با خود واقعیشان در تعارضاند. آنها رابطه میخواهند، تمنای صمیمیت دارند، به کمک احتیاج دارند اما بخش نیازمند و رابطهجوی آنها برایشان اضطرابآور و شرمآور است. آنها طی تعاملات طولانی با والدینشان یاد گرفتهاند که با کمک دفاعهای گوناگون، این بخش را به شیوههای مختلفی دور بزنند و پنهان کنند.
افراد اجتنابی ممکن است دستاورد محور باشند و تمرکز عمدهشان روی «کار» باشد. آنها ممکن است علیرغم ارتباطات گسترده و رشد شغلی و تحصیلی، احساس تنهایی کنند و از نداشتن صمیمیت رنج ببرند. ممکن است نسبت به رنجشان آگاه نباشند و حتی ندانند جای چه چیزی در زندگیشان خالی است و فقط احساس رضایت نکنند.
اگر به روانشناس مراجعه کنند (ممکن است این کار را نکنند چون به دلیل خودبسندگی بالا فکر نمیکنند مشکلی باشد یا اصلا کمک گرفتن از دیگران ممکن و قابل اعتماد باشد) دوست دارند درمانگرشان مانند یک پزشک جراح باشد. مشکلات آنها را حل کند بدون اینکه نیاز به برقراری ارتباط یا تامل در مسیر زندگیشان و گذشتهشان باشد.
آنها یاد گرفتهاند هیجاناتشان را با «کوچکشماری» خاموش کنند و احساسات و نیازهای واقعیشان را نادیده بگیرند. صمیمیت نیازمند خودافشایی و به اشتراک گذاشتن خودمان است. اما اگر بخشی از خودمان را دوست نداشته باشیم، نمیتوانیم اجازه بدهیم خودمان (چه برسد به دیگران!) آن را ببینند. برای افراد دلبستهی اجتنابی دشوار است احساسات متعارضشان در رابطه را ببینند یا اجازه بدهند شریک عاطفیشان از رنج یا نیاز آنها باخبر شود.
همچنین بخوانید: دلبستگی واکنشی چیست؟
انواع دلبستگی اجتنابی
گاهی آنها طردکننده و تحقیرگر میشوند و ممکن است با دیدن بخشهای رابطهجو و دلبستگیخواه در دیگران، دست به تحقیر و طرد کردن بزنند؛ مثلا اگر علاقهمندی و نیازهای ارتباطی همسرشان را ببینند، ممکن است با او سرد شوند، از او فاصله بگیرند یا تحقیرش کنند. به عنوان پدر و مادر نیز ممکن است نیازهای عاطفی و هیجانی فرزندشان را نادیده بگیرند یا موقع دیدن تظاهرات آن، کودک را تحقیر یا طرد کنند. همانطور که خودشان یاد گرفتهاند، ممکن است کودکشان را تشویق کنند قوی باشد، از پس خودش بربیاید و نگذارد دیگران از چیزهایی که نقطهضعف میدانند، باخبر شوند.
اما گاهی نیز ممکن است دلبستگی اجتنابی در قالب «مراقبت کردن از دیگران» خودش را نشان بدهد. یعنی به جای طرد یا تحقیر بخش رابطهجو، سعی کنند به بخش رابطهجوی دیگران و نیازهایشان بیش از حد توجه کنند. ممکن است تمایل به تبعیت داشته باشند و نیازهایشان را به رابطه نیاورند تا اسباب زحمت بقیه نشود. در این شیوۀ ارتباطی، با قرار گرفتن در نقش «مراقب» برای دیگران، میتوانند صمیمیت واقعی را تجربه نکنند و بخش رابطهجوی خود را از طریق فرافکنی به دیگران تغذیه کنند. چیزی که ادامۀ رابطه آنها با والدین است: والدینی که به جای مراقبت کردن، نیاز دارند کودکشان از نیازها و دنیای عاطفی آنان مراقبت کند.
دلبستگی اجتنابی در کودک
دلبستگی اجتنابی در کودکان نمودهای گوناگونی دارد. در حالت مفرط ممکن است شاهد کودکی باشیم که در دنیای درونی خودش زندگی میکند و حساسیت خاصی به بودن و نبودن دیگران ندارد. ممکن است از والدینش دور شود بدون اینکه سر بچرخاند و آنها را جستجو کند. ممکن است در خیالپردازی ضعیف باشد و تنها با چیزهای عینی و بازیهای عینی سرگرم شود. گاهی کودکانی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی هستند را «سازگار» و «سالم» ارزیابی میکنند؛ در حالیکه آنها یاد گرفتهاند انتظارشان از مراقبین و زندگی را در پایینترین حد خود نگه دارند.
شاید در کنار آنها حس کنید به شما احتیاج ندارند یا علاقهای ندارند شما با آنها باشید. ساکت و سرد و غیرصمیمی به نظر میرسند.
دلبستگی اجتنابی در بزرگسالان
«مایک» بیماری است که به دلیل حملات پانیک غیرمنتظرهاش به رواندرمانگر مراجعه کرده است؛ مانند تونی سوپرانوز در سریال «سوپرانوز»! او نمیداند چرا این حملات به او دست داده و رواندرمانگرش سعی دارد او را ببیند و دربارۀ زندگی درونیاش کنجکاوش کند. در اتاق درمان گاهی برانگیختن همکاری دستهای از افراد دارای سبک دلبستگی اجتنابی دشوار است؛ چون دستهای از آنها نسبت به آنچه درونشان میگذرد کنجکاو نیستند. درمانگر مایک، نگران است که نکند مایک را به خوبی نفهمد و از خودش میپرسد چه چیزی را در مایک نادیده میگیرد؟
گاهی اوقات درمانگر یا افرادی که با دلبستههای اجتنابی در ارتباطند، نیاز آنها به «دیده شدن، حس شدن و فهمیده شدن همانگونه که واقعا هستند» را حس میکنند. آنها برای پوشاندن آسیبپذیریها، آشفتگیها و هیجانات متعارض و نیازهایشان اقدامات مختلفی انجام میدهند. چه با بیحس و بیاهمیت نشان دادن و کوچک کردن، چه با مراقبت کردن از دیگران و تبعیت و در اولویت گذاشتن نیاز دیگران.
حرف زدن درباره روابط، احساسات و تجربههای درونروانی ممکن است برای آنها بیارزش به نظر برسد. چرا وقتی میتوان روی نقاط مثبت و پیشرفتها و دستاوردها تمرکز کرد، درباره احساسات زودگذر انسانی و روابطی که حرف بزنیم که مانع رشد و موفقیتمان میشود؟
ازدواج و رابطه، حتی فرزند برای افراد اجتنابی گاهی «دستاورد» تلقی میشود. ممکن است آنها ازدواج کنند چون سنشان سن ازدواج است یا متاهل بودن اعتبار اجتماعی بهتری به آنها میدهد. همچنین راهی مطمئن برای ارضای نیاز جنسیشان در اختیار آنها میگذارد. در ادامه ممکن است با کودکشان طوری ارتباط برقرار کنند که دستاورد محور باشد و کودک را به سوی موفق شدن و سرافراز کردن والدین سوق بدهند.
در افراد با دلبستگی اجتنابی، ممکن است «سکس» جایگزین تجربه نزدیکی و صمیمیت شود؛ یعنی به سکس رو بیاورند تا بلکه نیازشان به نزدیکی و رابطه را ارضا کنند. از آن طرف ممکن است از وارد کردن نیاز جنسیشان به رابطه بترسند و برایشان شرمآور باشد.
دلبستگی اجتنابی در مردان
مردان نیز مانند زنان ممکن است دلبستگی اجتنابی، آشفته، دوسوگرا یا ایمن داشته باشند. نظام دلبستگی بیشتر از آنکه به جنسیت مربوط باشد، به نوع بودن و ارتباط والدین با کودکانشان بستگی دارد. تفکرات سنتی دربارۀ مردانگی و افکار جنسیتزده ممکن است باعث شود مردان کمتر آسیبپذیریهایشان را به اشتراک بگذارند یا دربارۀ نیازهای عاطفیشان صحبت کنند. به نظر میرسد انتظارات فرهنگی در چگونگی بروز دلبستگی در مردان تاثیرگذار باشد اما نمیتوان حکم کلی داد.
مردان دلبستۀ اجتنابی ممکن است عقبنشینی کنند، از نظر عاطفی سرد شوند یا سعی کنند روابطشان را طوری پیش ببرند که به تعهد منجر نشود. افرادی که با آنان در ارتباطند ممکن است فکر کنند آنها علاقهمند نیستند یا از نظر عاطفی پخته و بالغاند. پژوهشها نشان میدهد بین پیروی از تفکرات سنتی دربارۀ مردانگی و مشکلات ارتباطی و صمیمیت در مردان ارتباط وجود دارد.
دلبستگی اجتنابی در روابط
افراد اجتنابی نزدیکی را «مدیریت» میکنند. آنها در نشان ندادن آسیبپذیریشان استاد و حتی گاهی به نظر میرسد با خودشان هم صمیمی نیستند. آنها معمولا رابطه را جایی میبینند که قرار است در آن دیده نشوند. فکر میکنند رابطه قرار است تا ابد ادامه پیدا کند. از صمیمیت اجتناب میکنند و در نتیجۀ این اجتناب ممکن است احساسات شریک عاطفیشان را نادیده بگیرند.
آنها یاد گرفتهاند با کوچکشمردن احساساتشان و نادیده گرفتن نیازهای ارتباطیشان در کنار مراقبهایشان بمانند؛ در روابط بزرگسالی نیز به شکل ناهشیار همین الگو را ادامه میدهند و ممکن است شریک عاطفیشان را از دست بدهند. گاهی ممکن است در اثر داشتن والدینی مداخلهگر، سعی کنند رفتاری خونسرد و مودبانه و رسمی داشته باشند تا توجه بیش از حد دیگران را برنیانگیزند.
شاید آنها برای اینکه مجبور نباشند با ناکامی و ناامیدی دست و پنجه نرم کنند، به خودبسندگی و ایدهآل و بینیاز دیدن خود رو بیاورند؛ یا برعکس، با تحقیر خود ناامیدی دیگران را برایشان قابل تحمل کنند.
ما در رابطه چیزی را جستجو میکنیم که به دنبالش هستیم. آنها ممکن است به شکل ناهشیار شریک عاطفی پرتوقع، آسیبپذیر و آرزومند نزدیکی را ترجیح بدهند.
گاهی ممکن است به دلیل تجربۀ ناامنی موقع نزدیکی و صمیمیت دیگران، رابطۀ پنهانی بسازند. اگر رابطۀ سومی بسازم، مطمئن خواهم بود که رابطۀ اصلی برایم آنقدر بزرگ نخواهد بود و استقلالم را حفظ خواهم کرد.
افراد دارای دلبستگی اجتنابی ممکن است آسانتر از روابط خارج شوند اما اگر ببینند همسرشان از آنها جدا میشود آزردگی بیشتری تجربه میکنند. اگر نتوانند خونسرد بمانند نیز حالشان بدتر میشود.
درمان دلبستگی اجتنابی
برای درمان دلبستگی اجتنابی، آنها باید چیزی را تجربه کنند که از آن محروم بودهاند؛ یعنی رابطهای گرم، صمیمی و پاسخگو که قابل اعتماد است و بهآسانی فرو نمیپاشد. حدود و چهارچوبهای این رابطه بسته به نوع دلبستگی اجتنابی متفاوت است اما مهم است که آنها نسبت به تجارب درونیشان کنجکاو شوند.
بسته به شدت اجتناب، گاهی روابط عاطفی امن میتواند کمک کند آنها به سمت ایمنی حرکت کنند، اما معمولا به کمک رواندرمانی نیاز است. رواندرمانی با درمانگری گرم و مناسب و ایمن که با بخش دلبستگیجو و رابطهخواه خود راحت باشد و بتواند چالشهای ارتباط با آنها را به ذهن بیاورد و فرو نپاشد.
رواندرمانیهای رابطهمحور، از جمله درمان دلبستگیمحور، درمانهای رویکرد روانپویشی و تحلیلی برای این افراد مفیدتر است؛ چراکه به شیوۀ عمیقتری اصلیترین مسائل آنها را هدف قرار میدهد. هرچند برقراری ارتباط در این رویکردها ممکن است برایشان اضطراب و چالش بیشتری داشته باشد. رواندرمانگران کلینیک روانشناسی آگاه همگی با رویکردهای پویشی آموزش دیدهاند و میتوانید از آنها نوبت رواندرمانی بگیرید.
چگونه از دلبستگی اجتنابی پیشگیری کنیم؟
الگوهای دلبستگی بیماری نیستند که بتوانیم از بروز آنها پیشگیری کنیم. آنها الگوهایی هستند ذخیرهشده در صندوق حافظۀ ما. بخشی از آنها آمادگیهای ژنتیکی ایجاد میکنند و بخشی هم ناشی از روابط بیننسلی هستند. الگوهای دلبستگی و شیوه برخورد انسانها با روابط و هیجانات از نسلی به نسل بعد منتقل میشود؛ مگر اینکه والدی تصمیم بگیرد با تغییر این الگوها و تجربه روابط ایمن، تجربه متفاوتی به فرزندانش منتقل کند. انسان نمیتواند چیزی که هرگز نگرفته را به کودکانش بدهد.
تجربه رواندرمانی و شناسایی و ترمیم تروماهای دلبستگی گذشته کمک میکند روابطمان را ایمنتر نگه داریم و از انتقال بیننسلی الگوهای دلبستگی ناایمن (از جمله دلبستگی اجتنابی) پیشگیری کنیم.
رابطه ترس و ایجاد دلبستگی اجتنابی
ترس موتور راهانداز دلبستگی است. وقتی میترسیم نظام دلبستگی در ما فعال میشود و از ما دعوت میکند به افرادی که منبع آرامش و تنظیم هیجاناتمان هستند پناه ببریم. در دوران کودکی به مادر و پدر، هنگام بیماری به پزشک معتمد و در روابط دنیای بزرگسالی به دوستان و شریک عاطفیمان پناه میبریم. انتظار داریم متصل شدن به آنان کمک کند احساس ناامنی را تاب بیاوریم و تنظیم شویم.
در الگوهای دلبستگی اجتنابی، ترس از «آسیبپذیری» وجود دارد. فرد دلبستۀ اجتنابی دوست ندارد دیگران ترس و آسیبپذیری او را ببینند و در چشم آنها ضعیف به نظر برسد. او ممکن است نتواند به دیگران نزدیک شود چراکه میترسد بیش از حد به دیگران وابسته شود و در نتیجه او را طرد کنند.
سوالات متداول
در ادامه سوالات پرتکرار درمورد دلبستگی اجتنابی را بررسی و پاسخ میدهیم:
رابطه با فردی که دلبستگی اجتنابی دارد چگونه است؟
بسته به شدت و میزان استفادۀ افراد از الگوهای اجتنابی، رابطه با آنها میتواند متفاوت باشد. همچنین بسته به اینکه افراد با چه کسی ارتباط برقرار میکنند الگوهای اجتنابی میتوانند فعال یا تشدید شوند.
آیا وابستگی اجتنابی همان دلبستگی اجتنابی است؟
اصطلاحی تحت عنوان وابستگی اجتنابی در ادبیات روانشناسی یافت نمیشود. اما لازم است تاکید کنیم که وابستگی با دلبستگی متفاوت است.
آیا دلبستگی اجتنابی در مردان و زنان فرق میکند؟
پژوهشها تفاوت قابلتوجهی در دلبستگی اجتنابی زنان و مردان نشان نمیدهند.
منبع: کتاب موانع دلبستگی و صمیمیت، نوشتۀ لیندا کاندی؛ ترجمه مهسا میشنچی و سعید قنبری
درباره سجاد طحان پور
من سجاد طحانپور، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی در دانشگاه علم و هنر هستم. تحصیلات کارشناسیام را در رشتهی روانشناسی و در دانشگاه اصفهان گذراندهام و از سال 1400 به عنوان نویسندهی بلاگ و از سال 1401 به عنوان مدیر محتوایی با کلینیک آگاه همکاری کردهام. سال 1398 با رویکرد روانپویشی فشرده و کوتاهمدت آشنا شدم و در دورههای آموزشی مرتبط با آن شرکت کردم؛ همچنین درمان فردیام را با این رویکرد آغاز کردم. در ادامهی مسیر آموزشم، با درمان مبتنی بر ذهنیسازی و دلبستگی آشنا شدم و از سال 1400 دورههای آموزشی مربوط به آن را با دکتر سعید قنبری گذراندم. مطالعات من در زمینهی روانکاوی، نوروساینس، روانشناسی اجتماعی و تحولی با هدف آشنایی بیشتر با رویکردهای روانتحلیلی و روانپویشی بوده و هماکنون ضمن دریافت درمان تحلیلی و گذراندن دورههای آموزشی مربوط با آن، به عنوان درمانگر تحت نظارت سوپروایزر کارم را آغاز کردهام. انتقال دانش روانشناختی به عموم مردم با سطح دسترسی متفاوت به خدمات روانشناختی از اهداف من بوده و همواره سعی کردهام از طریق برگزاری جلسات آموزشی، نوشتن بلاگپست و دیگر فرمهای محتوایی دانشم را به اشتراک بگذارم. برگزاری جلسات کتابخوانی، جلسات آموزش گروهی با محوریت دلبستگی و روابط عاطفی و مهارتهای ارتباطی، رویدادهای روانشناسی با محوریت دلبستگی و تحلیل فیلم از دیگر اقدامات من در این راستا بوده است. در کنار روانشناسی، ادبیات و سینما از علایق من است و تجربههایم در زمینهی داستاننویسی و ویراستاری برای انتقال محتوا به کمکم آمده که حاصل آن را میتوانید در بلاگپستها بخوانید. از خواندن نظرات شما پیرامون بلاگپستها خوشحال میشوم و به آنها پاسخ خواهم داد.
نوشتههای بیشتر از سجاد طحان پور2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام. ممنون از مقاله فوق العادتون. سوالی داشتم اینکه چگونه مراقبت کردن از دیگران میتونه جلوه ای از سبک دلبستگی اجتنابی باشه؟ در واقع کسی که هیجانات خودش رو نمیبینه چه طور میتونه هیجانات دیگران رو ببینه و پاسخگوی اون هیجان ها باشه؟
سلام. ممنون از نظر شما. مراقبت لزوما از هیجانات دیگران نیست. گاهی ممکنه از دیگران مراقبت کنیم تا اتفاقی که برای خودمون افتاده و دردش رو کشیدیم، برای اونا تکرار نشه. ممکنه فردی که دلبستگی اجتنابی داره نتونه به معنای واقعی کلمه مراقبت کنه، اما به نوعی دغدغه اینو داره که دیگران شرایط مشابه او رو تجربه نکنند.