تحقیر شدن در کودکی و تاثیر آن در زندگی
همه ما میدانیم تحقیر کردن آن هم تحقیر کودکان رفتار ناشایستی است و احتمالاً بارها از پیامدهای ناگوار آن بسیار شنیده باشیم. با این وجود ممکن است والدین تحت شرایطی خواسته یا ناخواسته به شکل تحقیرآمیزی با کودکشان رفتار کنند. اگرچه که هیچکس رفتار تحقیرآمیز را نمیپسندد اما زنگ بحران زمانی به صدا در میآید که تحقیر کودکان به یک الگوی ارتباطی تبدیل شود. در واقع سبک ارتباطی جاری بین کودک و دیگران بالاخص افراد مهم زندگی او با درونمایۀ رفتارهای تحقیرکننده شکل بگیرد. سوالات مهم قابل طرح این است که رفتار تحقیرکننده چیست و چه پیامدهایی به دنبال دارد؟ چرا کودکمان را تحقیر میکنیم؟ و راهحل برطرف کردن رفتارهای تحقیرآمیز چه خواهد بود؟
فهرست محتوا:
Toggleمنظور از تحقیر شدن در دوران کودکی چیست؟
وقتی کسی را از آنچه واقعا هست کوچکتر در نظر بگیریم و ارزش او را پایین بیاوریم در واقع آن فرد را تحقیر کردهایم. تحقیر کردن اشکال مختلفی دارد:
- تحقیر با کلمات: فحش دادن، ترساندن و تهدید کردن، مقایسه کردن، سرزنش و عیبجویی از کودک و برچسب زدنهای منفی از قبیل: تو بیعرضه و دستوپاچلفتی هستی.
- تحقیر رفتاری: کتک زدن، تنبیه بدنی به هر شکل و صورتی از جمله نگاههای معنادار تحقیرکننده.
- اعتماد نداشتن به توانمندیهای کودک که منجر به ندادن فرصت برای مسئولیتپذیری، ایجاد کنترلگری، چک کردن و وارسیهای دائم و القای حس ناتوانی به کودک.
- بیتوجهی به خواستهها و نیازهای کودک و ندادن حق انتخاب و آزادی متناسب با سن و مرحلۀ رشدی کودک که در نهایت منجر به عدم احترام به فردیت کودک و اجبار او در جهت همرنگی و شباهت با دیگران میشود.
به طور کلی تحقیر کردن کودک یعنی ندیدن و نشنیدن و درک نکردن کودک در هر ابعادی، از قبیل بیتوجهی به نیازهای روانی، جسمانی و اجتماعی کودک، ندیدن تلاشهای کودک برای تغییر و اصلاح یا ندیدن پیشرفتها و رشد شخصیتی او.
نمونههایی از تحقیر کردن کودک
از موارد بارز تحقیر کودکان می توان به کتک زدن کودک در میان جمع اشاره کرد. زمانی که کودک رفتار اشتباهی مرتکب میشود و والدینش را در میان حضار شرمگین میسازد. والدی که در آن زمان نتواند خشمش را کنترل کند رفتاری تحقیرآمیز با کودکش خواهد داشت.
یا زمانی که بعد از ساعتها تمرین درسی در نهایت فرزندتان نمرۀ مورد نظر را کسب نمیکند و احتمالاً اولین فکری که به ذهنتان خطور میکند این است که بچه شما خنگ است و حالا چه سرنوشتی در انتظار یک کودک خنگ خواهد بود؟ قطعاً تحمل چنین فکری بسیار دشوار است و باید به نحوی از شر آن خلاص شد. پرتاب برچسبی چون بیاستعداد یا بیعرضه به کودک راه خوبی برای خلاصی از این حس مسخره است. یا حتی مقایسه کودک با همسالانش به این دلیل که او را تحریک کنیم تا بیشتر تلاش کند شکلی از تحقیر کودکان است.
چرا والدین کودک را تحقیر میکنند؟
الکساندر زونیک در مقالهاش، «تحقیر به عنوان یک پدیده روانشناختی و شکلی از رفتار؛ علل، خطرات و پیامدهای کشندۀ آن» دلایل زیر را برای تحقیر کودکان نام میبرد:
- تحریک کودک برای تغییر (ایجاد رفتار جدید در کودک و یا کاهش رفتار نادرست قبلی)
- عصبانیت و نفرت از کودک (خسته شدن از وظایف والدگری)
- اعتیاد به الکل و مواد مخدر
- میل به قدرت و کنترلگری والدین (نیازهای پاسخ دادهنشدۀ والدین که در ارتباط با کودک میخواهند آن را ارضا کنند.)
- نداشتن مهارتهای ارتباطی و رفتارهای مقابلهای موثر
- پایین بودن هوش هیجانی و فقدان مهارت همدلی در والدین
- کمالگرایی و خودشیفتگی والدین
- ناآگاهی والدین
- داشتن تعصبات جنسیتی و باورهای غلط فرهنگی
- احساس حقارت و اعتماد به نفس پایین والدین
تأثیرات تحقیر کردن کودکان در بلندمدت
والدین خواسته یا ناخواسته کودکان را تحقیر میکنند و کودکان جدی جدی آسیب میبینند. به نقل از بوریس سیرولینک در کتاب بدبختیهای با شکوه « به رودخانهای که در آن شنا میکنیم، درست نگاه نمیکنیم. تا زمانی که خشونت، یک روش عادی تربیتی و فرزند پروری شمرده شود، درباره بدرفتاری فکر نمیشود.»
تصور کنید کودکتان از سمت یک فرد غریبه یا به علت بیماری یا شرایط دشوار تحقیر شود. در این شرایط ما و کودکمان راحتتر میتوانیم به رفتار تحقیرآمیز معنا دهیم و راهکارهای مقابلهای کم و بیش موثری به کار ببندیم. اما اگر کودک از طرف کسانی که دوستش دارند از جمله پدر و مادر تحقیر شود معنا دادن به رفتار تحقیرآمیز والدین کار سختی خواهد بود. کودک با خودش فکر میکند مستحق رفتار تحقیرآمیز است و چنین رفتارهایی را تحمل خواهد کرد. آسیب زمانی به اوج میرسد که تحقیر کردن در طول زمان تکرار شود. کودک در طول زمان و طی تجربههای ارتباطی با والدینش، صاحب خودپندارهای معیوب، چند تکه و شکننده از خود خواهد شد.
اگر کودک را تحقیر کردیم چکار کنیم؟
- پرسش: گاهی لازم است این سوال مهم را از خود بپرسیم: آیا با کودکم تحقیرآمیز رفتار میکنم؟ همهی ما انسانها نیاز داریم از بیرون به رفتارهایمان و به روابطمان توجه کنیم. پرسشگری به معنای زیر سوال بردن نیست بلکه راهی برای دیدن روابط از زوایای مختلف است.
- پذیرش: مهمترین نکته در تغییر رفتارهای تحقیرآمیز با کودکان این است که بپذیریم واقعاً رفتار تحقیرآمیزی داشتهایم. احتمالاً پذیرش اینکه به عنوان یک والد همیشه خوب و ایدهآل رفتار نکردهایم اضطرابآور باشد و تحملش خارج از توانمان باشد. ولی نباید از یاد ببریم که پذیرش اولین قدم برای هر تغییری است.
- بررسی دلایل : موقعیتهایی که در آن کودکتان را تحقیر کردهاید به یاد آورید. چه زمانی در چه موقعیتی با چه رفتاری کودکتان را تحقیر کردهاید؟ گاهی اوقات دلایل مبهم است . ما انسانها موجودات پیچیدهای هستیم. به نظر میرسد اینکه گاهی دلایل رفتارهایمان را ندانیم طبیعی باشد. حضور یک روانشناس کودک در کنارمان کمک شایانی است در جهت فهم رفتارهای تحقیرآمیزی که با کودک داریم.
- کنشگر باشیم نه واکنشگر: در برابر موقعیتهایی که ماشهچکان رفتار تحقیرآمیز است، فوراً پاسخ ندهیم. اندکی تأمل و سپس انتخاب رفتاری مسئولانه پیامدهای خوشایندی در پی خواهد داشت.
به طور کلی باید در نظر داشته باشیم که پشت تحقیر کودکان دلایل مختلفی نهفته است. پس از کنار این مسئله به سادگی عبور نکنید.
همچنین بخوانید: تربیت فرزندان ۷ تا ۱۴ سال
تحقیر کردن چه حسی به کودک میدهد؟
کودکان وقتی تحقیر میشوند در ابتدا خشمگین میشوند؛ همانند فردی که به او ظلمی شده است. در کنار احساس خشم، بسیار شرمنده خواهند شد. شرم احساس دردناکی است که به تنهایی به مانند یک زهر کشنده به روان کودک آسیب میزند. گرچه کودک با رفتار تحقیرآمیز بهراحتی شرم را تجربه میکند اما به سختی میتوان این احساس را از وجود کودک جدا کرد. با ادامه پیدا کردن رفتارهای تحقیرآمیز کودک احساس درماندگی میکند و در غم و افسردگی فرو خواهد رفت. در چنین شرایطی کودک احساس تسلط و کنترل بر محیط اطراف را از دست میدهد. باور او این خواهد بود که نقشی در زندگیاش ندارد. هر تلاشی و هر حرکتی بیفایده است و محکوم به تصمیمات و ارادۀ محیط بیرونی است.
تجربۀ همۀ این احساسات منجر به احساس بیارزشی و کافی نبودن در کودک خواهد شد. کودکی که احساس بیارزشی میکند برای فرار از این احساس ممکن است هر کاری انجام دهد. ممکن است به شدت منفعل و گوشهگیر شود یا پرخاشگری و قلدری کند. حتی ممکن است رفتارهایی جهت جلب توجه انجام دهد. هستۀ مرکزی، احساس بیارزشی است که در تظاهرات رفتاری مختلف نمایان میشود.
همچنین بخوانید: مهارت های اجتماعی در کودکان
تحقیر کردن کودکان چه پیامدهایی دارد؟
در ادامۀ مقاله، متنی از پیتر فوناگی، روانکاو و مبدع رویکرد ذهنیسازی را با ترجمۀ فاطمه رجبپور میآوریم تا از زبان ایشان با پیامدهای تحقیر شدن کودکان آشنا شوید. این مطلب در وبسایت گاردین منتشر شده است.
قبل از اینکه بر سر فرزندتان داد بزنید به این فکر کنید که کلمات میتوانند به اندازهی ضربهی فیزیکی برای آنها مضر باشد! بدرفتاری کلامی مسئلۀ مهمی در جامعه است که به یکی از چالشهای اجتماعی تبدیل شده است. بدرفتاری کلامی ممکن است در محیطهای مختلفی از جمله خانه، مدرسه و رسانه اتفاق بیفتد. در این مقاله، بدرفتاری کلامی با نگاهی دقیقتر بررسی میشود.
به همان اندازه که ضربهی فیزیکی میتواند به کودک آسیب برساند، بدرفتاری کلامی هم به روان کودک آسیب میرساند.
«سنگ و چوب میتوانند استخوانهای من را بشکنند اما هرگز نمیتوانند به من صدمه بزنند.» این عبارتی است که اغلب برای بچهها تکرار میشود؛ به امید اینکه یاد بگیرند نمیتوانند با بدرفتاری کلامی و برچسب زدن صدمه ببینند. در واقع کلمات قدرتمندترین ابزار انسانها هستند. وقتی با زبان تند با کودکان صحبت میکنیم، اثرات جبران ناپذیری به آنها وارد میکنیم.
طبیعی است که وقتی کودک شیطنت میکند، والدین او را سرزنش کنند یا حتی داد بزنند؛ ولی کودکان والدین را میبخشند و به طرز عجیبی با آنها همدلی میکنند. اما اجازه دهید خودمان را گول نزنیم که بدرفتاری کلامی مثل سرزنش کردن، فریاد زدن و ترساندن کودکان هیچ زخمی به آنها نمیزند. یا اینکه مسخره شدن و تحقیر شدنشان توسط ما هیچ اثری بر آنها ندارد.
همچنین بخوانید: چطور با کودک حساس و زود رنج رفتار کنیم؟
اثرات بدرفتاری کلامی
زمانی که برای ترساندن، شرمنده کردن و کنترل کردن کودکان از کلمات استفاده میکنیم ممکن است به اندازهی آسیب بدنی مضر به نظر نرسد. اما بدرفتاری کلامی می تواند باعث مشکلاتی از قبیل:
- کاهش عزت نفس
- افزایش مصرف مواد یا الکل
- اضطراب، افسردگی و اختلالات روان پریشی
- مشکلات هیجانی
- مشکلات ارتباطی
- اختلالات جسمی و روانی
- بدرفتاری افراد با دیگران شود.
بدرفتاری کلامی، تاثیر عمیقی بر کودکان دارد و با ناراحتی روانی مداوم، مشکلات پیچیدۀ عاطفی و ارتباطی، اختلالات جسمی و روانی، احتمال بازآفرینی موقعیتهایی که مورد سوءاستفاده و بدرفتاری قرار بگیرد (مثلاً پیدا کردن شریک عاطفیای که با آنها بدرفتاری میکند) همراه است.
فرقی نمیکند که کودکان شخصا مورد بدرفتاری کلامی قرار بگیرند یا شاهد خشونت کلامی بین بزرگترها باشند، اثرات منفی هر دو موقعیت شبیه به هم است.
تنها راهی که میتوانیم ریسک اختلالات روانی در کودکان را کم کنیم، کاهش بدرفتاری کلامی و فیزیکی با آنهاست. ولی متاسفانه ما نسبت به خطرات بلندمدت و آسیبی که بدرفتاری کلامی به کودکان میزند بیتوجه هستیم.
از لحظۀ تولد، کودکان طوری برنامهریزی شدهاند که بدانند برای زنده ماندن باید به بزرگترها و والدین خود تکیه کنند و نزدیکشان بمانند. آنها به طور ژنتیکی آمادهاند به هر چیزی که بزرگترها میگویند اعتماد کنند. آنها به ما اعتماد کردهاند اما اگر با آنها بدرفتاری کنیم انگار به اعتمادشان خیانت کردهایم. رفتارمان باعث میشود منزوی شوند و نتوانند از اجتماع چیزی یاد بگیرند.
کودکان تا دهۀ دوم زندگیشان معنای کنایه را متوجه نمیشوند. گاهی بزرگترها کلماتی را به زبان میآورند که واقعا منظورشان نیست؛ مثلا به فرزندشان میگویند «دختر حسود» یا «پسر بدجنس». آنها به معنای پشت این جملات و تاثیر این کلمات توجه نمیکنند. مغز کودکان باید به طور قابلتوجهی رشد کند تا کاملا منظور بزرگسالان را درک کنند که این تحقیرهای کلامی برای ناراحت کردن آنها نیست، بلکه والدین از این کلمات استفاده میکنند که رفتار آنها را اصلاح کنند.
کودکان به طور ناخودآگاه این اطلاعات را در درکشان از جهان میگنجانند. این تجارب در دیدگاهشان نسبت به خودشان تاثیر میگذارد. فکر میکنند آدمهای بد یا ناکافیای هستند. وقتی هشت سالم بود، سرابدار ساختمان به من گفت اگر قبل از بالا رفتن از پلهها کفشهایم را پاک نکنم، پاهایم را قطع خواهد کرد. مطمئنم قصد زدن این ضربه را نداشته است، اما حرف بیرحمانهای بود و من بعد از شش دهه، هنوز آن ترس را به یاد دارم.
تحقیقات نشان دادهاند ما گرایش داریم بدرفتاری کلامی والدینمان را بیشتر از آنچه آنها معتقدند ارزیابی کنیم. گاهی ما فکر میکنیم والدینمان خیلی با ما تند صحبت کردهاند، اما خودشان فکر میکنند چندان اینطور نبوده است و با ما بدرفتاری نکردهاند.
بدرفتاری کلامی فقط در محیط خانواده نیست. در محیطهای آموزشی مثل مدرسه یا محیطهای ورزشی و تفریحی هم اتفاق میافتد. در محیطهای ورزشی بدرفتاری کلامی میتواند به شکل تحقیر بدنی باشد. یعنی بدن و ظاهر فرد را مسخره میکنند. این بدرفتاریها میتواند باعث اثرات منفی و ماندگاری شود.
اگر واقعا میخواهیم به کودکان چیزی یاد بدهیم باید با آنها مهربان باشیم و تشویقشان کنیم. همانطور که شیطنتهای آنها را میبینیم، به رفتارهای خوبشان هم دقت کنیم. بیشتر از اینکه دنبال عیبجویی از آنها باشیم تحسینشان کنیم. مجازات و تنبیه بیتاثیر است. تعجبی ندارد که گاهی زندانها به جای اصلاح کردن افراد، آسیب بیشتری بهشان میزند.
توجه، مهربانی و گرم بودن در تربیت کودک مهم است. استفاده از کلمات تند و بدرفتاری کلامی، به دلبستگی و اعتماد بین والدین و فرزندان آسیب میرساند. وقتی والدین در تربیت فرزندشان سختگیر و خشن باشند، بعدا هر چقدر تلاش کنند رفتارهای فرزندشان را اصلاح کنند فایدهای ندارد. سرایدار میتوانست مرا تشویق کند کفشهایم را دربیاورم تا احتمالا پلهها را تمیز نگه دارد. اما به خاطر برخوردی که داشت نگاه میکردم که در دیدرس او نباشم و با گلآلودترین کفشها از پله میدویدم بالا.
ذهن کودکان نیاز به ساخته شدن دارد، نه ترمیم. این عبارت به این معناست که بهتر است از همان ابتدا برای تربیت و پرورش ذهن کودکان تلاش کنیم به جای اینکه بعداً سعی کنیم تا با مشکلاتی که پیش آمده است، ذهن آنها را ترمیم کنیم.
دریافت مشاوره از روانشناس کودک در تهران
جمع بندی
در طول تاریخ بزرگترها نگرشهای مختلفی به کودکان داشتهاند. نگرشهای مختلف تعیینکنندۀ نوع رفتار با کودکان خواهد بود. جدای از اینکه فرهنگ چه تعریفی برای خشونت و تحقیر قائل است، چه زیباست اگر بدانیم کودک، انسان کوچک در حال رشدی است که با گذشت زمان و به تدریج قدرت درک او بالاتر میرود و کمکم دنیای بزرگسالان را میفهمد. در این صورت هر رفتاری با او نخواهیم داشت. چه بسا با انجام رفتارهای ساده از آنها بهتر مراقبت خواهیم کرد.
درباره سحر ارغوانی
من سحر ارغوانی هادی هستم. سال 1400 در رشتهی روانشناسی بالینی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه الزهرا فارغ التحصیل شدم. همچنین تحصیلات کارشناسیام را در رشته روانشناسی بالینی در دانشگاه الزهرا گذراندهام؛ و هماکنون به عنوان نویسنده با کلینیک روانشناسی آگاه همکاری میکنم. مدتها به عنوان مشاور مدرسه با کودکان کار کرده و جلسات والدگری را برگزار کردهام. هم اکنون روان درمانی تحلیلی کودک را آموزش میبینم و در مسیر یادگیری و مطالعهی روانتحلیلگری هستم. همچنین به عنوان درمانگر کودک و با نظارت سوپروایزر مشغول به فعالیت هستم. از ابتدای تحصیل، حیطهی مورد علاقهی من در زمینه کودک و نوجوان به خصوص کودک بودهاست. دنیای کودکان، مشکلات و دغدغههای مرتبط با کودکان و والدین و مسائل فرهنگی - اجتماعی مرتبط با این دوران یکی از دغدغههای جدی من به شمار میرود. از این رو تلاش میکنم چه از منظر درمانی و چه از منظر پژوهشی در این زمینه فعالیتهایی داشته باشم. امیدوارم مطالب نوشتهشده مفید باشد و منجر به اشتیاق بیشتر شما در جهت فهم کودکتان و کودکی خودتان شود. مشتاق انتقادها و پیشنهادات و پرسشهای مرتبط با مطالب در قسمت کامنتها هستم.
نوشتههای بیشتر از سحر ارغوانی5 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی بود و خیلی خوب در مورد تحقیر کردن کودک توضیح دادین. ممنون از زمانی که گذاشتین.
سلام همکلاسی پسرم که همسایه هم هستیم خردادماه با پسرمجروبحثکردندبا مادرش هم درمیان گذاشتم از نظر جثهاز پسرم خیلی بلندتر هست الان دیکه شهر یور هست گروه دوستاشو جمع کرده توباشکاه پارک خیابون پسرمو میبینه تحقیر میکنه خانواده ظاهرا گفتند صحبت کردیم با پسرمون اما هنوز ول کن نیست واقعاااا مستعسل شدم لطفااااا راهنمایی بفرمایید
سلام. چه شرایط سختی! ممنون که نوشتید. پیشنهاد میکنم متناسب با شرایط سنی و شخصیتی فرزندتون از راهنمایی روانشناسان کودک استفاده کنید.
محشربود، تصمیم گرفتم چندین بار بخونمش تا ملکه ذهنم بشه، ای بسا رفتارم با بچه هام تغییرکنه.
خوشحالیم به شما کمک کرده. البته گاهی هم برای تغییر رفتار به کمک بیشتری احتیاج داریم.