تحلیل روانشناسی سریال صحنه هایی از یک ازدواج2021
پایان دادن به ازدواج و رابطه، به خودی خود تلخ است اما آنچه آن را به رنجی طاقت فرسا تبدیل می کند، گیر افتادن در چرخه های بی انتهای یک رابطه ی آسیب زاست. چرخه هایی که مثل گرداب به نظر می رسد. گردابی که هیچ کدام از دو طرف رابطه توان نجات از آن را ندارند. سریال صحنه هایی از یک ازدواج داستان زندگی یک زوج است، اما نه آن گونه که بیرون از خانه ی آنها دیده می شود. این داستان تمام پیچیدگی های رابطه ی دو انسان را به تصویر می کشد. زن و شوهر داستان در هر قسمت، دست ما را می گیرند و به داخل خانه می برند. همانجا که هر کدام، فارغ از نقش های اجتماعی شان خودشان هستند، با تمام کم وکاستی هایشان. در ادامه این محتوا از کلینیک روانشناسی آگاه، به بررسی روانشناختی سریال scenes from a marriage میپردازیم.
فهرست محتوا:
Toggleدر رابطه سریال صحنه هایی از یک ازدواج چه چیزی کم بود؟
در ابتدای داستان، زوج خوشبختی را می بینیم که به خاطر تعهدشان، مورد تحسین قرار می گیرند. اولین تعارض جدی میرا و جاناتان، بر سر مسأله ی سقط جنین است. یک نکته ی مهم در این جریان وجود دارد و آن هم پنهان کاری هر دو نفر است. هر دو، احساساتشان نسبت به این مسأله را از هم پنهان می کنند، هر چند در ظاهر هر دو کنار یکدیگرند. باید دانست، آنچه به رابطه ی دو انسان عمق می دهد، در میان گذاشتن احساسات است. و این زوج هر چند که زیاد با هم گفت و گو می کنند، اما از این نظر رابطه ی فقیری دارند.
چطور در سریال صحنه هایی از یک ازدواج همه چیز به یکباره ویران می شود؟
شاید برای هر بیننده ای این سؤال پیش بیاید که چطور ممکن است، میرا، که دوستش را به خاطر داشتن روابط خارج زناشویی نصیحت می کند، خود مرتکب خیانت شود؟ در پاسخ باید گفت آنچه که سلامت یک رابطه را تضمین می کند، تنها رفتار دو نفر نیست، بلکه انگیزه ی پشت این رفتارها هم باید دیده شود. گاهی رفتاری سالم به نظر می رسد (مثل ماندن در یک ازدواج) اما انگیزه ی ناهشیار پشت این رفتار، ناسالم است. درست مثل میرا که از روابط متعدد مادرش در کودکی آسیب دیده و حالا با ازدواج و ماندن در یک رابطه ی طولانی و متعهدانه گویی می خواهد تمام آن آسیب ها را از روانش پاک کند.
اینجاست که یک اصل مهم خود را نشان می دهد: خودِ رفتارهای ما به تنهایی نمی تواند نشان دهنده ی سلامت ما باشد. چه بسا رفتاری سالم به نظر برسد اما پشت آن، یک انگیزه ی پاتولوژیک خوابیده باشد. همانطور که سعی برای حفظ ازدواج در میرا سالم و جذاب به نظر می رسد اما پشت آن یک آسیب ناهشیار خوابیده است: میرا به ازدواجش دوام می دهد چون می خواهد به خودش و مادرش ثابت کند که متفاوت است. او می خواهد باور کند که از روابط متعدد مادرش آسیب ندیده است. بی جهت نیست که این رابطه یک جای کارش می لنگد. شاید یکی از ستون های این خانه، همین نیاز و انگیزه ی بیمارگون هست که پس از چندی بالاخره فرو می ریزد.
خیانت در سریال scenes from a marriage
پس از سال ها زندگی آرام در یک خانه گرم، میرا ناگهان اعتراف می کند عاشق شده است. همان صبح چمدانش را می بندد و خانه را ترک می کند تا به معشوقش بپیوندد. در چنین داستانی انتظار داریم، سه نفر را ببینیم: مرد، زن و معشوق زن. اما این اتفاق نمی افتد. پاول معشوق میرا، به جز یک حضور کوتاه، هیچ نقشی در سریال ندارد. در بیشتر سیر داستان، تنها زن و شوهر را در حصار خانه می بینیم. سریال صحنه هایی از یک ازدواج، به خوبی نشان داده است که آنچه در خیانت اهمیت دارد، رابطه و کاراکتر زن و شوهر است. فرد سوم اگرچه بی تأثیر نیست، اما نقشی محوری در این ماجرا ندارد. این مطلب بر خلاف تصورات بسیاری از ماست. ما دوست داریم باور کنیم، فرد خیانت پیشه اغفال شده و تحت تأثیر نیرویی، خارج از رابطه بوده است. اما چنین نیست.
سریال صحنه هایی از یک ازدواج ، به عمد، حضور و نقش پاول را بسیار کمرنگ نشان داده است. حتی در جایی، پاول در تماس تلفنی با جاناتان مستقیما می گوید که من هیچ نقشی در جدایی شما نداشته ام. این حرف پاول سلب مسئولیتی دروغین نیست، بلکه کاملا حقیقت دارد. جاناتان و میرا ناخدایان کشتی رابطه هستند و این کشتی از بیرون و توسط دیگران هدایت نمی شود.
دریافت مشاوره خیانت
خیانت چگونه اتفاق می افتد؟ در نقد سریال صحنه هایی از یک ازدواج
ساده است که فکر کنیم زن یا شوهری پس از سال ها زندگی و بعد از اینکه طرف مقابل برایش عادی و بدون جاذبه شد، روزی از خواب بر می خیزد و خودخواهانه تصمیم می گیرد برای هیجان دادن به زندگیش خیانت کند. اما داستان خیانت به هیچ وجه خطی نیست. آنچه که از ابتدا تا انتهای سریال صحنه هایی از یک ازدواج دیده می شود، دوسوگرایی هر دو نفر رابطه ( میرا و جاناتان) است. وقتی میرا دوستش را نصیحت می کند که رابطه ی خارج زناشویی برایش رنج به دنبال دارد، بی شک دروغ نمی گوید. بلکه بخشی از درون میرا واقعا همین عقیده را دارد. بخشی که در کودکی شاهد روابط متعدد مادرش بوده و از آنها آسیب دیده است. اما به هر حال بخش دیگری از وجود میرا، خیانت را راه حل رهایی از مشکلات زناشوییش می داند.
نقش قربانی خیانت در scenes from a marriage
قصد این نوشته این نیست که تقصیرها را به گردن قربانی خیانت بیندازیم و او را سرزنش کنیم. چنانچه متأسفانه مرسوم است که قربانی خیانت از جانب اطرافیان سرزنش می شود. با این حال هر کدام از طرفین در ساختن و ویران کردن رابطه نقش دارند و نمی توان آن را نادیده گرفت. در سکانسی، پس از اینکه جاناتان، با رفتن میرا تا حدی کنار آمده است یادداشت هایش را برای میرا می خواند. او به طور واضح می گوید که «من توی رابطه خودم نبودم و حضور نصفه و نیمه ای داشتم. بعد از فهمیدن این واقعیت بود که این فکر از سرم بیرون آمد که قربانی یه تحول ناگهانی شدم».
واقعیت این است که تحول ناگهانی در افراد معمولا نادر است. آنچه که ما به عنوان عوض شدن ناگهانی طرف مقابلمان در نظر می گیریم، به هیچ وجه ناگهانی نیست، بلکه تدریجی اتفاق افتاده در حالی که ما چشمانمان را بسته بودیم. حالا زمانی که مجبور شده ایم چشممان را باز کنیم، با چیزی غریب مواجه شده ایم و فکر می کنیم طرف مقابلمان، ناگهان تغییر کرده است. در این سریال هم همین اتفاق برای جاناتان افتاده است. او ناگهان با میرای مصمم برای رفتن مواجه می شود. خودِ میرا از این وضعیت متعجب است چرا که فکر می کند شوهرش تا الان باید از رابطه اش بو برده باشد، اما چنین نیست. جاناتان چشمانش را بسته تا نه خود را ببیند و نه همسرش را. شاید کودکانه فکر می کند اگر چشمش را ببندد چیزهای بد اتفاق نمی افتد!
همچنین بخوانید: مالنا؛ تحلیل روانشناسی فیلم مالنا
هم نشینی مفهوم خانه و خانواده
در چهار قسمت اول سریال صحنه هایی از یک ازدواج ، تقریبا تمام وقایع در محدوده ی خانه اتفاق می افتد. هر قسمت با نمایی از خانه شروع می شود و با نمایی از آن پایان می یابد. در چندین جا، جاناتان و به خصوص میرا، از احساسشان نسبت به خانه می گویند. میرا، هرچند که اصرار دارد، دلبستگی به اشیا، کار بیهوده ای است، اما قلباً تحت تأثیر چهاردیواری خانه است. خانه جایی است که تمام روابط ما در آن رنگ می گیرد. خانه، استعاره ای است از تمام لحظات با هم بودن، آنگونه که واقعاً هست. آنطور که در این سریال نشان داده شده است، مخزنی از تمام احساسات عمیق مثبت و منفی دو نفر نسبت به یکدیگر است. و طبیعی است که افراد نسبت به خانه شان دلبستگی دارند. چرا که تمام احساسات ما را در خود جای داده است.
تأکید بر خود زوجین در سریال صحنه هایی از یک ازدواج
از بین پنج قسمت، تنها در آخرین قسمت سریال صحنه هایی از یک ازدواج ، افراد دیگر و لوکیشن هایی غیر از خانه به تصویر کشیده شده است (آن هم تا حدی). این تأکید عامدانه اتفاق افتاده است و از این نظر کمی با نسخه ی برگمان متفاوت است. گویی پس از پرداختن عمیق به شخصیت هر دو نفر، سریال، نظری هم به اطرافیان انداخته تا این دو کاراکتر کاملاً در ذهن مخاطب جان بگیرند. به خصوص با نشان دادن خانواده ی جاناتان و تعارض او با مادرش، مخاطب می تواند ریشه ی مشکلات او را حدس بزند. در همین قسمت، میرا هم به پیشینه اش اشاره می کند.
این نکته ی مهمی است. درست است که شخصیت ما در بستر روابط کودکی مان شکل گرفته است، اما اکنون این ماییم که شخصیت و روابطمان را اداره می کنیم. اگر خودمان را به دست گذشته بسپاریم و بگذاریم نیروهای ناهشیارِ برخاسته از آن ما را کنترل کنند، به سرنوشت تلخ کاراکترهای داستان دچار می شویم. کسانی که تصمیم می گیرند و عمل می کنند، بدون اینکه بدانند چرا. و این گونه تصمیم گیری برایشان پشیمانی به بار می آورد.
«خرده جنایت های زن و شوهری»
در سراسر سریال صحنه هایی از یک ازدواج ، رابطه ی متلاطم یک زوج را می بینیم که عشق و خشم در آن موج می زند. جاناتان به میرا می گوید: « وقتی ترکم کردی می خواستم بمیری». جالب است که این حرف را در آغوش میرا می زند، همان کسی که ترکش کرده و آرزوی مرگش را دارد. او حتی آرزوی مرگ دخترش را داشته است.
عشقی که اوایل سریال می بینیم، (سکانس سقط جنین را به یاد بیاورید)، این چنین به خشم تبدیل شده، و تا پایان سریال، این دو نیروی عظیم با هم جایگزین می شوند. اما شاهکار داستان در اینجاست که عشق و خشم همزمان بین این دو نفر تجربه می شوند و در سکانس های مختلف این مسأله به تصویر کشیده شده است (سکانسی که جاناتان در آغوش میرا از آرزوی مرگ او می گوید، سکانسی که جاناتان بلافاصله بعد از هم آغوشی، از بی تفاوتی اش نسبت به میرا می گوید، سکانس درگیری میرا با جاناتان در حالی که نمی خواهد طلاق بگیرد، سکانس خداحافظی میرا از دخترش اوا و …). آنچه که سریال را تا این حد گیرا و ملموس کرده است، همین است: به تصویر کشیدن احساسات انسانی با همه ی پیچیدگی هایش.
دریافت مشاوره طلاق از روانشناسان کلینیک آگاه
7 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دست شما درد نکنه خانم عابدینی عزیز
ممنون از توجه تون
لذت بردم 👌
از وقتی سریال رو دیدم مشتاق شنیدن چنین تحلیلی بودم
واضح و روشن
مرسی
ممنون از توجه شما…خوشحالم که مفید بوده
عالی بود مرسی از تحلیلتون لذت بردم
فرشته عزیز، ممنون از ارائه نظر. خوشحالیم که محتوا براتون مفید بوده.
متشکرم خانم دکتر