مالیخولیا چیست؟ راه های درمان افسردگی ملانکولیک
این مقاله توسط روانشناسان، سید محمد هاشمی و دکتر میترا کامران از نظر تخصصی بررسی و تایید شده است.
افسردگی مالیخولیایی یا ملانکولیک یکی از انواع افسردگی اساسی است که تفاوتی جزئی با آن دارد. در مالیخولیا که یکی از زیرشاخههای افسردگی عمده در نظر گرفته میشود، بعضی علائم پررنگترند.
مالیخولیا یا ملانکولیا همچنین واژهای است که فروید به منظور تبیین افسردگی اساسی به کار برده است و در مقالۀ مهمش، «ماتم و مالیخولیا» کوشیده است افسردگی را با سوگواری مقایسه کند. وقتی فرد عزیزی را از دست میدهیم سوگوار میشویم. فروید معتقد بود اگر رابطهمان با عزیز از دست رفته پر تعارض باشد ممکن است نتوانیم فرایند طبیعی سوگواری را پشت سر بگذاریم و دچار ملانکولیا شویم. به صورت خلاصه، وضعیت مالیخولیا در نگاه فروید به شرایطی گفته میشود که فرد احساس میکند بخشی از وجودش را از دست داده است. همچنین بیمیل شدن و ناتوانی در تجربۀ لذت، نفرت از خود و دوسوگرایی از نشانههای بارز آن دانسته میشود.
امروزه ملانکولیا را بیشتر با عنوان «افسردگی اساسی» میشناسیم. در این مقاله از وبسایت کلینیک آگاه، افسردگی اساسی با ویژگیهای ملانکولیک را توضیح میدهیم. اصطلاح افسردگی مالیخولیایی، برای توصیف دقیقتر نوع خاصی از افسردگی اساسی در کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به کار رفته است.
فهرست محتوا:
Toggleعلائم افسردگی ملانکولیک یا مالیخولیا
بر اساس مقاله منتشرشده در وبسایت webmd، دو نشانۀ پررنگ در افسردگی مالیخولیایی که شدت زیادی دارند عبارتند از:
- بیلذتی (Anhedonia): فرد توان لذت بردن از فعالیتهای لذتبخش پیشین، سرگرمی یا حتی تعاملات روزمره را از دست میدهد. هیچچیز برایش سرگرمکننده و لذتبخش نیست و کمکم ممکن است علاقهاش به بیرون آمدن از تخت و انجام کارهای روزمره را از دست بدهد.
- عدم پاسخ به محرکهای لذتبخش: حتی وقتی اتفاق خوبی میافتد او نمیتواند خوشحال شود و لذت ببرد. حتی موقتا نیز خلق او بالاتر نمیآید و بهتر نمیشود.
سایر نشانههای مالیخولیا عبارتند از:
• کیفیت خلقوخو: احساس مداوم یاس، ناامیدی، غم و اندوه فراوان.
• تجربۀ نشانههای افسردگی اساسی که معمولا ابتدای روز بیشتر است.
• فرد حداقل دو ساعت زودتر از همیشه بیدار میشود و نمیتواند مجدد بخوابد.
• آشفتگی یا کندی حرکتی که توسط خود فرد و دیگران گزارش میشود.
• بیاشتهایی و در نتیجۀ آن، کاهش قابل توجه وزن
• احساس گناه بیشازحد و نامتناسب با موقعیتهایی که فرد تجربه میکند.
• تمایل به خودکشی
اینطور نیست که هر کسی افسردگی دارد تمام نشانهها را تجربه کند. بسته به تفاوتهای فردی و نوع افسردگی ممکن است بعضی نشانهها را بیشتر داشته باشیم و برخی دیگر را اصلا نداشته باشیم. به صورت کلی افسردگی ملانکولیک یکی از انواع افسردگی اساسی است اما نشانههای گفتهشده در آن پررنگترند و بیشتر به چشم میآیند.
تفاوت افسردگی مالیخولیایی با سایر انواع افسردگی
در جدول زیر میتوان افسردگی ملانکولیک را در مقایسه با سایر انواع افسردگی بازشناسی کرد. افسردگی مالیخولیایی نوعی از افسردگی اساسی است و به همین دلیل آن را با افسردگی اساسی یا عمده مقایسه نکردیم.
افسردگی ملانکولیک | افسردگی آتیپیک | افسردگی دائم | |
نشانههای اصلی | فقدان لذت؛ عدم پاسخ به محرکهای لذتبخش | بهبود خلق با رویدادهای لذتبخش | حداقل دو سال خلق غمگین (مزمن است اما شدید نیست) |
سایر نشانهها | کاهش اشتها و وزن، بیدار شدن زودهنگام | حساسیت به طرد شدن، افزایش اشتها و وزن | تمرکز پایین، ناامیدی و عزت نفس پایین |
کیفیت خلق | ناامیدی عمیق و سردرگمی | نوسان دارد |
خلق پایین طولانیمدت |
اثرات بلند مدت مالیخولیا
افسردگی ملانکولیک اگر درمان نشود، در بلندمدت میتواند تاثیرات گوناگونی بر کیفیت زندگی افراد درگیر بگذارد.
- از دست دادن روابط کاری و دوستانه
- از دست دادن وزن به میزان قابل توجه و ریسکهای سلامتی مربوط به آن
- مشکلات در تصمیمگیری، تمرکز و انجام کارهای روزانه
- افزایش ریسک خودکشی در صورت وجود افکار و تمایلات خودکشی
- دردهای روانتنی یا سایکوسوماتیک
چطور از افسردگی مالیخولیایی پیشگیری کنیم؟
افسردگی قابل پیشگیری نیست؛ گاهی اوقات واکنشی به اتفاقات تلخ زندگی دانسته میشود. اما با این حال میتوان ظرفیت روانی افراد را گسترش داد تا در صورت مواجهه با اتفاقات تلخ زندگی مانند از دست دادن عزیران، شکست عاطفی یا شغلی و تحصیلی بتوانند احتمال بروز یا شدت افسردگی را پایینتر بیاورند. از جمله عواملی که در پیشگیری از افسردگی میتواند دخیل باشد:
- حلوفصل تروماها و ضربههای روانی پیشین: در زندگی هر انسانی آسیبها یا فقدانهایی وجود دارد که ممکن است پشت سر گذاشته باشیم. اما گاهی اوقات در نتیجۀ اتفاقات تلخ، ضربههای روانی پیشین نیز فعال میشوند و روان ما را تحت فشار قرار میدهند. اینکه با کمک رواندرمانی تروماها و آسیبهای رشدیمان را حلوفصل کنیم و ظرفیت هیجانیمان را افزایش بدهیم میتواند سپر دفاعی خوبی در برابر افسردگی باشد.
- ایجاد روابط معنیدار و عمیق: حمایت اجتماعی از مهمترین عوامل پیشگیری و درمان افسردگی است. ارتباط داشتن با افراد امنی که در مواقع دشواری میتوانید به آنها تلفن کنید، از آنها کمک بگیرید یا اوقات خوبی درکنارشان بگذارنید میتواند عامل محافظتی خوبی باشد.
- تغذیۀ مناسب و ورزش: استفاده از رژیم غذایی متنوع و ورزش کردن به صورت مستمر میتواند در تنظیم هیجانی بهتر کمک کند.
چطور مالیخولیا رو تشخیص دهیم؟
تشخیص مالیخولیا را به روانپزشکان و روانشناس بسپارید! اگر علائم افسردگی را در خودتان حس میکنید میتوانید تست افسردگی بدهید یا برای مشورت با فرد متخصص اقدام کنید. به پیشنهاد مقالهای از وبسایت healthline، پاسخ دادن به پرسشهای زیر میتواند به شما در تشخیص احتمالی کمک کند:
- آیا در بیرون آمدن از تخت و آغاز کردن روز مسئلهای دارید؟
- آیا نشانههای افسردگی شما در ابتدای روز شدیدتر و بیشترند؟
- متوجه تغییراتی در الگوی خوابتان شدهاید؟ چطور میخوابید؟
- روز معمول خود را چگونه میگذرانید؟
- روتین روزانۀ شما در هفتههای گذشته تغییری داشته است؟
- همچنان از چیزهایی که قبلا لذت میبردید لذت میبرید؟
- اخیرا حس میکنید مشکلاتی در تمرکز کردن پیدا کردهاید؟
- چه چیزی (اگر چیزی هست) خلق شما را بهبود میدهد؟
راه های درمان افسردگی مالیخولیایی
برای درمان افسردگی ملانکولیک روشهای مختلفی وجود دارد:
1. رواندرمانی برای مالیخولیا
هر روش درمانی که مستلزم ملاقات با روان درمانگر و گفتوگو با او دربارۀ علائم و مشکلات زندگیتان است میتواند به بهبود افسردگی کمک کند. رواندرمانی با درمانگر متخصص و حرفهای کمک میکند:
- رویدادهای استرسآور و بحرانهای زندگی را با کمک متخصص پردازش کنید.
- احساساتتان را بهتر بشناسید و متوجه شوید چه عواملی در ایجاد افسردگی شما نقش داشتهاند.
- از راهبردهای حل مسئلۀ دیگری برای مواجهه با چالشهای زندگی استفاده کنید.
- احساس درک شدن، وجود داشتن و مهم بودن را در چهارچوب فضایی امن تجربه کنید. به مرور زمان عزتنفس بالاتری پیدا میکنید.
2. دارو درمانی
اگر شدت علائم زیاد باشد گاهی اوقات لازم است دارو بگیرید. داروها کمک میکنند:
- اضطراب کمتری تجربه کنید.
- خواب بهتری داشته باشید.
- به وظایف روزانه برسید.
- خلق بالاتری تجربه کنید.
- از افکار خودکشی در امان بمانید.
برای دریافت داروی مناسب خودتان و همچنین تجویز دوز مناسب لازم است با روانپزشک حرفهای مشورت کنید.
علتهای بروز مالیخولیا
افسردگی مالیخولیایی نیز مانند هر نوع دیگری از افسردگی دلایلی دارد که مانند موتور راهانداز عمل میکنند. نشانههای افسردگی معمولا بعدِ از دست دادن یا تجربۀ فقدان پدیدار میشوند. از دست دادن یک رابطه، عزیز، فرصت شغلی یا تحصیلی و هر گونه تجربۀ دیگری از فقدان و شکست میتواند افسردگی را فعال کند.
همۀ انسانها در مواجهه با فقدان افسردگی نمیگیرند. به نظر میرسد بعضی افراد آمادگی بیشتری برای تجربۀ افسردگی داشته باشند. تجربۀ فقدان زودهنگام در دوران نوزادی و کودکی میتواند افراد را مستعد افسردگی کند.
گاهی اوقات افرادی که به نظر میرسد هیچ فقدان واضح و قابلتوجهی تجربه نمیکنند و اتفاقا در حال تجربۀ پیشرفت و موفقت هستند افسردگی میگیرند. مهم نیست که از بیرون چطور به نظر میرسد. تجربۀ فقدان میتواند درونی باشد یا ممکن است فرد به صورت ناهشیار هنوز نتوانسته باشد برای فقدانهای بسیار زودهنگامی که تجربه کرده سوگواری کند و از آن عبور کند.
گاهی اوقات افرادی که مبتلا به افسردگی هستند با احساس خشم و نفرت مسئله دارند. آنها از خشمشان میترسند چراکه خشم را مقدمهای بر جدایی میبینند. اگر اعتراضی کنند و خشمشان را نشان بدهند ممکن است دوباره ارتباطی را از دست بدهند. آنها معمولا از کودکی به دلیل نوع روابطی که با والدین تجربه کردهاند آموختهاند خشمشان را به خودشان برگردانند.
در تبیین دلایل افسردگی نمیتوان از نقش عوامل اجتماعی و اقتصادی غافل شد. تبلیغات و القای مداوم پیامهایی مانند «چیزی در زندگی تو کم است!» یا «باید فلان محصول را بخری تا بتوانی احساس خوبی به خودت داشته باشی!» همچنین موضوعاتی مانند پدیدۀ فومو میتواند آسیبپذیریمان در برابر افسردگی را بیشتر کند.
در کل نمیتوان دلیل واحدی برای افسردگی نام برد. افسردگی هر کسی در داستان زندگی خود آن فرد معنا پیدا میکند و چهرۀ خاص خودش را دارد. برای فهم بهتر افسردگی نیاز داریم کسی به داستان زندگیمان گوش کند و سعی کند آن را بفهمد.
آیا افسردگی ملانکولیک به طور کامل درمان میشود؟
پاسخ به این سوال بستگی دارد به اینکه منظورمان از «درمان» و «به طور کامل» چیست؟ اگر منظورمان این است که فرد دیگر در زندگیاش دچار افسردگی نخواهد شد یا نشانگان افسردگی را تجربه نخواهد کرد، خیر! اما در صورتی که منظورمان مدیریت نشانهها و توانایی گذر کردن از شرایط سخت کنونی باشد به مرور زمان اتفاق میافتد.
رواندرمانی و دارو درمانی هر کدام به شیوۀ خودشان کمک میکنند علائم افسردگی مدیریت شوند. فرد با درک ریشههای افسردگیاش و کنار آمدن با چالشهای دردآور یا استرسآور زندگی به مرور زمان حال بهتری را تجربه خواهد کرد. همچنین در نتیجۀ درمان به خودشناسی بهتری از خود خواهد رسید و تواناییاش برای تجربۀ خلاقانۀ زندگی را افزایش خواهد داد.
چطور با مالیخولیا در زندگی روزمره کنار بیاییم؟
کنار آمدن با افسردگی ملانکولیک در زندگی روزمره دشوار است و بالاخره تاثیرش را در زندگی فردی، شغلی و تحصیلیمان میگذارد. اگر شرایط کمک گرفتن از درمانگر یا روانپزشک برای مشاوره افسردگی را ندارید با دوست قابلاعتمادی دربارۀ وضعیتتان صحبت کنید. صحبت کردن با فرد معتمد کمک میکند کمتر احساس تنهایی کنید. همچنین شرکت در برنامهها و فعالیتهای گروهی میتواند برایتان مفید باشد.
تنظیم چرخۀ خواب و بیداری کمک میکند خلق بهتری داشته باشید. همچنین ورزش منظم و رژیم غذایی سالم میتواند به بهبود حال شما کمک کند.
جمع بندی
در این مقاله، یکی از انواع افسردگی اساسی را که تحت عنوان افسردگی ملانکولیک یا مالیخولیایی میشناسیم بررسی کردیم. همچنین از تاریخچۀ واژۀ «ملانکولیا» و «مالیخولیا» صحبت کردیم. از علائم و نشانههای افسردگی ملانکولیک گفتیم و آن را با دیگر انواع افسردگی در DSM مقایسه کردیم. در پایان نیز به روشهای درمانی مناسب اشاره کردیم. برای دریافت روان درمانی از بهترین روانشناسان برای درمان افسردگی مالیخولیایی، میتوانید با کلینیک روانشناسی آگاه در ارتباط باشید.
درباره سجاد طحان پور
من سجاد طحانپور، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی در دانشگاه علم و هنر هستم. تحصیلات کارشناسیام را در رشتهی روانشناسی و در دانشگاه اصفهان گذراندهام و از سال 1400 به عنوان نویسندهی بلاگ و از سال 1401 به عنوان مدیر محتوایی با کلینیک آگاه همکاری کردهام. سال 1398 با رویکرد روانپویشی فشرده و کوتاهمدت آشنا شدم و در دورههای آموزشی مرتبط با آن شرکت کردم؛ همچنین درمان فردیام را با این رویکرد آغاز کردم. در ادامهی مسیر آموزشم، با درمان مبتنی بر ذهنیسازی و دلبستگی آشنا شدم و از سال 1400 دورههای آموزشی مربوط به آن را با دکتر سعید قنبری گذراندم. مطالعات من در زمینهی روانکاوی، نوروساینس، روانشناسی اجتماعی و تحولی با هدف آشنایی بیشتر با رویکردهای روانتحلیلی و روانپویشی بوده و هماکنون ضمن دریافت درمان تحلیلی و گذراندن دورههای آموزشی مربوط با آن، به عنوان درمانگر تحت نظارت سوپروایزر کارم را آغاز کردهام. انتقال دانش روانشناختی به عموم مردم با سطح دسترسی متفاوت به خدمات روانشناختی از اهداف من بوده و همواره سعی کردهام از طریق برگزاری جلسات آموزشی، نوشتن بلاگپست و دیگر فرمهای محتوایی دانشم را به اشتراک بگذارم. برگزاری جلسات کتابخوانی، جلسات آموزش گروهی با محوریت دلبستگی و روابط عاطفی و مهارتهای ارتباطی، رویدادهای روانشناسی با محوریت دلبستگی و تحلیل فیلم از دیگر اقدامات من در این راستا بوده است. در کنار روانشناسی، ادبیات و سینما از علایق من است و تجربههایم در زمینهی داستاننویسی و ویراستاری برای انتقال محتوا به کمکم آمده که حاصل آن را میتوانید در بلاگپستها بخوانید. از خواندن نظرات شما پیرامون بلاگپستها خوشحال میشوم و به آنها پاسخ خواهم داد.
نوشتههای بیشتر از سجاد طحان پور
دیدگاهتان را بنویسید