فیلم جاسمین غمگین؛ تحلیل روانشناسی فیلم Blue Jasmine
مثبت فکر کن! چشم هایت را بببند و به این فکر کن که موفق شدی. اگر با همه ی وجود چیزی را باور کنی، کائنات با تو همراه می شوند و آن چیز واقعا اتفاق می افتد! اینها جملاتی هستند که در فضای مجازی و واقعی زیاد گفته و شنیده می شوند. اما آیا عملی هستند؟ در این نوشته سعی داریم با نگاه به فیلم جاسمین غمگین به این موضوع بپردازیم که پرداختن به باورهای ذهنی، چگونه می تواند روی زندگی ما تأثیر بگذارد.
جاسمین غمگین یکی از آثار وودی آلن است و مانند بسیاری از آثار او درونمایه ی طنز دارد. از این رو بسیاری از شخصیت های فیلم اغراق یافته اند. با این حال این فیلم می تواند جنبه های زیادی از روان را به ما بشناساند.
شخصیت اصلی فیلم زنی است که نام خود را از جانت به جازمین (جاسمین) تغییر داده است. او در یک خانه ی رؤیایی با همسری ایده آل زندگی می کرده است. شرایطی چنان خواستنی که آرزوی خیلی از ماست. اما یک جای کار ایراد دارد: در اولین سکانس، جاسمین را زنی پرحرف و آشفته می بینیم که قادر به برقراری ارتباط با دیگران نیست. او در ظاهر با همسفرش در هواپیما گفت و گو می کند ولی در واقع با خود حرف می زند. جاسمین غمگین مدتی در مورد زیبایی های زندگی رؤیایی گذشته اش اغراق می کند. طوری که انگار تمام زندگی گذشته اش یک خواب بوده و حالا سعی دارد با تکرار کردنش، آن را باور کند. در ادامه این محتوا از کلینیک روانشناسی آگاه به مثبت اندیشی جاسمین در این فیلم میپردازیم و از دید روانشناسی این فیلم را بیشتر بررسی میکنیم.
فهرست محتوا:
Toggleمثبت اندیشی جاسمین یا انکار واقعیت؟
زندگی جاسمین در فیلم دوپاره است. قبل از فروپاشی و بعد از آن. جاسمین قبل از فروپاشی بر قایق رؤیاها شناور است. هر چند که زندگی او در کنار همسر ثروتمندش واقعی است، اما جاسمین چشمش را به روی بسیاری از واقعیت ها بسته است و از این رو در یک دنیای خیالی زندگی می کند. تا اینکه یک روز قایق خیال واژگون می شود و او را در دریای واقعیت غرق می کند. او ناچار است بیدار شود.
جاسمین هم مانند بسیاری از ما به دنبال زندگی ایده آل است، پس وقتی آن را در واقعیت پیدا نمی کند، از طریق مثبت اندیشی در ذهن می سازد. ما هم شنیده ایم که باور کردن رؤیاهایمان به آنها رنگ واقعیت می بخشد. اما آیا برای جاسمین هم همین اتفاق می افتد؟
تفکرات مثبت جاسمین در فیلم Blue Jasmine
آنطور که جاسمین غمگین روایت می کند، به ناگهان متوجه شده است که همسرش یک کلاهبردار بوده و حتی با زنان دیگر هم ارتباط داشته است. اما آیا واقعیت همین قدر ناگهانی خود را نشان داده است؟ در واقع چنین نیست. آنطور که از فیلم بر می آید، او در طی چند سال زندگی با همسرش بارها به او مشکوک می شود اما خود نمی خواهد باور کند. او ترجیح می دهد در اقیانوسی از انکار غرق شود تا اینکه بخواهد با واقعیت تلخ کنار بیاید. او با همسر دوست داشتنی و کاملی که در ذهن ساخته زندگی می کند و گمان می کند این خانه ی پوشالی تا ابد پایدار می ماند.
چنانچه بزرگان به اصطلاح روانشناسی می گویند، آنچه در ذهن می سازیم و به آن باور می کنیم، روزی به واقعیت می پیوندد، اما چرا برای جاسمین چنین اتفاقی نمی افتد؟ چرا مثبت اندیشی به داد او نمی رسد؟ تقریبا تمام فیلم، ترسیم گر بیچارگی جاسمین غمگین است. زنی که دنیای واقعیش با آنچه که در ذهن دارد، زمین تا آسمان فرق دارد.
بالاخره زمانی می رسد که تلاش جاسمین برای انکار به شکست می خورد. چرا که همسرش به طور مستقیم به داشتن رابطه با زنان دیگر اقرار می کند. این ضربه از جانب واقعیت چنان هولناک است که جاسمین چاره ای جز پذیرش آن ندارد. پس به گونه ای که انگار کاملا خلع سلاح شده، در دریای واقعیت دست و پا می زند. او پس از چنین ضربه ای قدرت کنترل بر خود را از دست می دهد و طی یک رفتار تکانشی همه چیز را به پلیس گزارش می دهد.
دریافت مشاوره از روانشناس فردی کلینیک آگاه
از دست دادن فرصت ها توسط جاسمین غمگین
جاسمین غمگین حتی پس از برملا شدن واقعیت هم دست از انکار واقعیت و خیال پردازی بر نمی دارد. او سعی دارد با خیالبافی در مورد زندگی گذشته و موقعیت فعلیش، از پذیرش واقعیت تلخ، دوری کند. او حتی بر اساس این خیالات، عمل هم می کند. به طوری که با وجود فقیر شدن، با هواپیمای درجه یک مسافرت می کند و سعی دارد در مقابل دیگران خود را زنی متمکن و عاری از چنان شکست تلخی معرفی کند.
شاید انکار واقعیت های تلخ و خیال پردازی در مورد زندگی فعلی و آینده، چندان مضر به نظر نرسد. با این حال یکی از بزرگترین ضربه های چنین روش هایی، از دست دادن فرصت ها در زندگی واقعی است. همانطور که جاسمین هم فرصت برقراری یک ارتباط صمیمانه ی طبیعی را از خود می گیرد. او مرد های مختلف را پس می زند چرا که با آن تصویر خیالی که از خود و مرد ایده آلش ساخته، فاصله دارند.
همچنین بخوانید: خیال پردازی ناسازگار چیست؟ چه زمانی رویاپردازی ناسازگار میشود؟
چرا جاسمین غمگین به بدبخت بودن ادامه می دهد؟
شخصیت اصلی این فیلم، به طور رقت انگیزی بیچاره است و تا پایان فیلم هم اثری از تغییر در او نمی بینیم. با وجود اینکه جاسمین تحت درمان بوده است اما در پایان دوباره به سطحی از فروپاشی روانی بر می گردد. در واقع درمان هایی که جاسمین دریافت کرده، او را با خودش رو به رو نکرده است و به جای آگاهی دادن، روش های تازه ای برای فرار از خود را به او آموخته است. انواع درمان های دارویی، یوگا، تنفس و … فقط برای لحظاتی او را از واقعیت زندگی دور کرده اند بدون اینکه تغییرات پایداری در شخصیت و منش او ایجاد کنند. پس قابل پیش بینی است که مشکلات او باز هم بر می گردد.
حال به جملات ابتدایی این نوشته برمی گردیم. آیا مثبت فکر کردن می تواند اتفاقات مثبتی در زندگی برایمان رقم بزند. آیا در حالی که در این دنیای پرفراز و نشیب با مشکلاتی واقعی روبه رو هستیم می توانیم با خیال پردازی های مثبت واقعیت را تغییر دهیم؟ اگر موفق شویم با مثبت اندیشی مشکلاتمان را فراموش کنیم چه عواقبی انتظارمان را می کشد؟ آیا قایق انکار و خیال می تواند برای همیشه ما را از غرق شدن در این اقیانوس مواج حفظ کند؟
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
نقد کوتاه روانکاوی که اصل مطلب رو خوب ادا کرده . کتابهای زردی مثل چهار اثر فلورانس این خود تلقینی دروغین را القا میکنند. اما برای چنین شخصیتهایی که به خود دروغ میگویند راه برون رفت چیست؟
در این مورد نمیشه به صورت کلی پاسخی داد و باید به صورت موردی بررسی بشه. پیشنهاد میکنیم از یک روانشناس برای روان درمانی راهنمایی بگیرید. برای این کار میتونین از صفحه روانشناسان، روان درمانگر مد نظرتون رو انتخاب، و دریافت مشاوره حضوری یا انلاین داشته باشین.