شخصیت خودآزار یا مازوخیست در روانشناسی

«شخصیت خودآزار» چیزی است که دوستم از آن حرف میزند. او معتقد است من خودم را در موقعیتهایی قرار میدهم که نتیجۀ آن شکست است. او میگوید من به روشهای آشکار و پنهان به خودم آسیب میزنم.
من فکر میکنم نیازهای دیگران همیشه مهمتر از نیازهای من است؛ حتی اگر این نیازها برای من ضروری باشد. شبی را به یاد میآورم که امتحان مهمی داشتم اما تا صبح بیدار ماندم و تکالیف دوستم را انجام دادم. من زمانی آدم باارزشی هستم که به دیگران کمک کنم.
چه اهمیتی دارد دیگران قدردان محبتها و کمکهای من نباشند؟ گاهی اوقات اطرافیانم عصبانی میشوند و میگویند با من کاری ندارند. من ناراحت میشوم اما باز زمانیکه به من نیاز داشته باشند حاضر و آماده هستم. زندگی هیچوقت با من عادلانه رفتار نکرده است. دنیا جای بدی است. دیگران بالاخره روزی مرا رها میکنند؛ اما من آن کسی هستم که همیشه دیگران را با تمام بدیهایی که در حقم کردند دوست داشتهام.
نه گفتن تقریباً برای من غیرممکن است. حتی اگر نیاز ضروری خودم را نادیده بگیرم، نمیتوانم «نه» بگویم. رابطه از مهمترین نیازهایم است. رابطهام را با نه گفتن از بین نمیبرم. دوستانم به من میگویند فراتر از آنچه که باید فداکاری میکنم؛ اما من احساس میکنم هیچ انتخاب دیگری ندارم و نمیتوانم برای کسی کاری نکنم.
گاهی اوقات ما میتوانیم بدترین دشمن خودمان باشیم. چرا برخی افراد به دنبال درد و رنج میروند؟ الگوهای خودویرانگری به درجات مختلفی در همۀ ما وجود دارد.
فهرست محتوا:
Toggleمازوخیسم چیست؟
مازوخیسم به عنوان «گرایشی فراگیر برای درگیر شدن در طیف گستردهای از رفتارهای خودتخریبگرانه در زندگی اجتماعی، عاطفی یا کاری» تعریف می شود. شخصیت خودآزار اساساً حول محور شکست دادن خود ساخته شده است.
مازوخیسم میتواند به صورت فانتزی جنسی یا حتی اختلال جنسی باشد. اگر کسی فانتزی جنسی مازوخیستیک داشته باشد، ممکن است بخواهد در رابطۀ جنسی تحقیر شود یا به شکلی بیمارگونه تا زمانی که تحقیر نشود و درد نکشد نمیتواند ارضا شود. اما همیشه اینطور نیست که فرد خودآزار به شکل مستقیم بگوید بیا من را تحقیر کن و آزار بده تا لذت ببرم! گاهی اوقات او به شکل ناهشیار بدون اینکه متوجه شود خود را در معرض آزار دیگران قرار میدهد. فرد خودآزار ناخواسته خودش را در شرایطی قرار میدهد که درد بکشد و تحقیر شود.
درجۀ درد بین مازوخیستها از تحقیر تا خشونت متفاوت است. با این حال افراد مازوخیست اغلب بر موقعیت کنترل دارند و خودآزاری را در حد آسیب فیزیکی به خود یا دیگران پیش نمیبرند.
همچنین بخوانید: اختلال شخصیت چیست؟ معرفی انواع اختلال شخصیت
انواع مازوخیسم
فروید سه نوع مازوخیسم را توصیف کرد: مازوخیسم اروتیک، مازوخیسم زنانه و مازوخیسم اخلاقی.
-
مازوخیسم جنسی
در مازوخیسم جنسی فرد از طریق عذاب و تحقیر به لذت جنسی و ارگاسم میرسد. برای این گروه، هیجان جنسی در رنج و درد جسمی پدیدار میشود. فرد مبتلا به مازوخیسم جنسی دوست دارد در رابطۀ جنسی به او زور بگویند، کتکش بزنند یا تحقیرش کنند و در غیر اینصورت و به شکل دیگری ارضا نمیشود.
-
مازوخیسم زنانه
«مازوخیسم زنانه» به معنای لذت بردن از رنج روانی است. فروید در مقاله 1932 خود «زنانگی» و لذت مازوخیستی را به کسانی نسبت میدهد که ویژگیهای شخصیتی «زنانه» مانند انفعال و وابستگی را دارا هستند. اما فروید هیچوقت ادعا نکرد زنان ذاتاً مازوخیست هستند. این یک برداشت نادرست رایج از ایدههای فروید است. مازوخیسم زنانه در مردان و زنان شایع است. کارن هورنای نیز مفهوم مازوخیسم ذاتی زنان را رد کرد.
با این حال، مازوخیسم زنانه به بخشی از فرهنگ عمومی تبدیل شده است. بسیاری از زنان عقاید مازوخیستی را درونی میکنند. برای مثال زنان شغلهایی را انتخاب میکنند که در آن کمتر از مردان دستمزد میگیرند. زنان بیشتر روابط پردردسر را ادامه میدهند یا با رفع نیازهای فرزندان و همسرشان کاملا خود را نادیده میگیرند یا خود را مقصر همهچیز میدانند.
ویژگی بارز مازوخیسم «زنانه» رفتارهایی است که منافع فرد را به خطر می اندازد. رفتارهای خود ویرانگر اغلب با نگرشهای تحقیرآمیز نسبت به خود همراه هستند.
-
مازوخیسم اخلاقی
فروید اصطلاح «مازوخیسم اخلاقی» را در سال 1924 ابداع کرد. مازوخیسم اخلاقی از احساس گناه ناهشیار ناشی میشود و فرد با رنج کشیدن، احساس گناهش را تسکین میدهد.
مازوخیستهای اخلاقی از مجازات یا عذاب سرنوشت یا خدا لذت میبرند. کارهایی مانند عضو فرقههای مذهبی شدن یا عشق شهادت داشتن و انجام اعمال زاهدانه ممکن است نوعی از مازوخیسم اخلاقی باشد. این افراد برای منحرف کردن یا تسکین احساس گناهشان خود را تنبیه میکنند. فرد برای کاهش احساس گناه ناهشیارش به دنبال درد و رنج میرود.
مازوخیسم اخلاقی لزوماً بیمارگونه نیست. شکل قابل ستایش این شکل از مازوخیسم را میتوان زمانی مشاهده کرد که فرد امنیت و حتی جان خود را در خدمت به دیگران یا منافع اجتماعی بزرگتر به خطر میاندازد.
شخصیت خودآزار
انتقاد از خود، حمله به خود، از خودگذشتگی بیمارگون، غوطهور شدن در بدبختی و در برخی موارد، تسلیم شدن در برابر اعمال جسمی سادیستی تنها موارد کوچکی از آسیبهایی است که فرد دچار شخصیت خودآزار به خود میزند. فرد خودآزار دائما خود را نادیده میگیرد. «غفلت از خود» تا حدی است که سلامت و ایمنی فرد را تهدید میکند و به عبارت دیگر شخصیت خودآزار «نیازهای ضروری خود» را نادیده میگیرد. این افراد معمولاً مورد سوءاستفاده دیگران قرار میگیرند. با این حال برای آنها حفظ روابط، چه صمیمی و چه غیرصمیمی مسئلهای بسیار جدی است.
خودآزاری و غفلت از خود دو روش بسیار مشابه برای آسیب رساندن به خود هستند و اغلب به عنوان راهی برای مقابله با احساسات بسیار دشوار، خاطرات دردناک یا موقعیتها و تجربیات طاقتفرسا رخ میدهند.
“من چقدر احمق هستم! متاسفم! همهچیز تقصیر من بود”
انتقاد از خود و محکوم کردن خود مشکل اصلی شخصیت خودآزار است. این مسئله بهراحتی از بین نخواهد رفت؛ زیرا پشت آن، محکومیت بزرگتری نسبت به دیگران وجود دارد. به شخصیت مازوخیستیک «شخصیت خودشکستدهنده» نیز میگویند. برخی از این افراد ناخواسته درگیر شکستهای مکرر در روابط کاری و عشقی میشوند و از این طریق به شکل ناهشیار احساس گناه و نیاز به تنبیه خود را ارضا میکنند.
ویژگیهای شخصیت مازوخیست
اگر ویژگیهای زیر را در خود میبینید یا از دیگران میشنوید ممکن است وجه خودآزار شخصیت شما پررنگ باشد. علائم احتمالی مازوخیسم عبارتند از:
- برای رسیدن به اهدافتان تا سر حد بیهوش شدن از خستگی کار میکنید. محدودیتهایتان را نادیده میگیرید و بیشتر از ظرفیتتان از خود کار میکشید.
- یک ندای درونی مدام شما را تحقیر میکند. انگار در اعماق وجودتان احساس میکنید ارزشش را ندارید؛ اما با تلاش مضاعف سعی میکنید دیگران از حس درونی شما خبردار نشوند.
- همیشه این حس را دارید که دنیا و دیگران به شما بیوفایی میکنند: همیشه باید تلاش میکردید تا توسط اطرافیانتان پذیرفته شوید اما تلاشهایتان هیچوقت کافی نبوده است.
- منتقد درونیتان به هر کاری که انجام میدهید حمله میکند و شما را به افراطهای بیشتری سوق میدهد تا ارزش خود را ثابت کنید.
- ممکن است بین خود با دیگران دیواری بلند بکشید و اجازه ندهید بیش از حد به شما نزدیک شوند. شاید این دیوارها نماد دفاع از خود در برابر سوءاستفاده یا مزاحمتهایی است که در دوران کودکی تجربه کردهاید.
- نه گفتن یا ابراز وجود برایتان غیرممکن است. در عوض سعی میکنید هر طور که شده دیگران را راضی کنید، اما در درون از عصبانیت و خشم در حال منفجر شدن هستید.
- از سرنوشتتان و زندگی شاکی هستید اما کاری برایش انجام نمیدهید، حتی اگر دیگران هم بخواهند به شما کمک کنند آن را پس میزنید.
- ممکن است جذب روابط آسیبزننده و توهینآمیز شوید که در آن همچنان تحقیر شوید و آسیب ببینید.
- احساس میکنید در چرخۀ بیپایان خود ویرانگری گرفتار شدهاید. لذت بردن بدون احساس گناه یا شرم برایتان غیرممکن است.
- نسبت به آینده احساس ناامیدی میکنید.
همچنین بخوانید: اختلال تبدیلی چیست؟
منشا شخصیت مازوخیست
بر اساس نوشته منتشر شده در وب سایت icliniq ریشههای ساختار شخصیت خودآزار از «نبرد اراده» بین کودک در حال رشد و والدینی است که بیش از حد کودک را کنترل میکنند. والدین برای حفظ کنترل دست به هر کاری میزنند، کنترل آنها روی کودک به هر قیمتی باید اتفاق بیفتد. از نظر آنها کودک باید در هر زمان و مکانی از آنها اطاعت کند.
کودک جایی برای بیان نظرات و نیازهای خود پیدا نمیکند. دوست داشته شدن کودک مشروط به خوب بودن در هر شرایطی است. گاهی اوقات والدین برای اینکه کودک قوانین نانوشته آنها را رعایت کند کودک را مورد آزار، تنبیه و تحقیر قرار میدهند. کودک را تهدید میکنند که اگر کار اشتباهی انجام دهد او را ترک خواهند کرد.
کودک آرزو دارد به تحقیرها و تهدیدهای والدین خود پاسخ دهد، اما قدرت انجام این کار را ندارد. کودک خشم خود را غیر فعال میکند تا آسیبی به رابطه با والدین نرسد. رفتار انتقادی والدین میتواند تبدیل به یک منتقد درونی قلدر شود.
کودک یاد میگیرد که از خود متنفر باشد و خود را دوستنداشتنی و بیارزش بداند. او در دوران کودکی تمام تلاش خود را میکند که به والدینش نزدیک شود اما هر بار ناامید میشود.
«خودآزاری تنها راهحل کودک برای غلبه بر ناامید شدن از دریافت عشق بیقید و شرط پدر و مادر است.»
افرد دارای شخصیت خودآزار به شکل ناهشیار واکنشهای خشم، تحقیر و طرد را در دیگران تحریک میکنند. این چرخه آنقدر تکرار میشود تا احساس کند در «منطقهای آشنا»ست: کودکی تحقیر شده، شکستخورده، ویرانشده و آسیبدیده.
شخصیت مازوخیست یا خودآزار معمولاً در افرادی مشاهده میشود که دوران کودکی سختگیرانه یا والدینی بیش از حد کنترلگر داشتهاند. تحقیقات نشان داده است والدین افراد مازوخیست معمولاً به فرزندان خود آزادی بیان یا تصمیمگیری نمیدهند.
تفاوت مازوخیسم و سادیسم
مازوخیسم و سادیسم هر دو از درد لذت میبرند. مازوخیسم به لذت بردن از تجربۀ درد اشاره دارد در حالی که سادیسم به لذت بردن از ایجاد درد در شخص دیگری اشاره میکند.
آیا تفاوتی بین زنان و مردان در مازوخیسم جنسی وجود دارد؟
بر اساس تحقیقات اخیر، زنان به طور قابل توجهی بیشتر از مردان تمایل به مازوخیسم داشتند (28 درصد در زنان در مقایسه با 19 درصد در مردان).
مردان علاقۀ بیشتری به فانتزی جنسی مانند سادیسم جنسی و اروفیلیا نشان دادند. زنان فانتزی های جنسی مازوخیستیک بیشتری نسبت به مردان داشتند.
چگونه با پارتنر مازوخیست رفتار کنیم؟
اگر شریک عاطفی شما ویژگیهای شخصیت مازوخیست را دارد میتوانید به او کمک کنید تا کمتر به خودش آسیب بزند یا حداقل رابطهتان آسیب کمتری ببیند.
- صبور باشید: مهمتر از همه، صبر فضیلتی است که برای بودن در کنار یک شریک مازوخیست به آن نیاز دارید. گله و شکایت نکنید و او را به خاطر رفتارهای خودتخریبگرش طرد نکنید.
- رفتارهای والدینش را تکرار نکنید. اگر مانند والدینش مجبور شود مطابق قوانین شما عمل کند درگیر الگوهای قدیمی خواهید شد و به طور بالقوه مازوخیسم شریک زندگیتان را تقویت میکنید.
- تسلیم خشم نشوید: وقتی شریکتان شانههایش را بالا میاندازد و دوباره از فعالیتی دست میکشد ممکن است نسبت به همسرتان احساس خشم کنید. واکنش خشم شما باعث میشود آنها در درون کوچک شوند و دوباره به خود حمله کنند.
- تلاش کنید بفهمید: دانستن ریشههای ویژگیهای شخصیتی او به شما در ایجاد همدلی بیشتر کمک میکند.
- تهدید به رفتن نکنید: یک مازوخیست بیش از هر چیز از رها شدن میترسد. اگر او گاهی اوقات مطابق میل شما رفتار نمیکند به او اجازه دهید تا به این شکل خودش را ابراز کند.
- از او حمایت کنید.
- در برابر او گشوده و کنجکاو باشید: در زندگی فرد مازوخیست هرگز جایی برای داشتن نظر شخصی وجود ندارد. یکی از اجزای سازندۀ رابطۀ شما این است که او را تشویق کنید تا آنچه را که واقعاً احساس میکند بیان کند و بداند تجربۀ بیان احساسات و افکارش بدون تنبیه است.
شخصیت خودآزار و احساس گناه
احساس اصلی فرد خودآزار “احساس گناه” است. فرد دارای شخصیت مازوخیستیک اغلب در روابطی باقی میماند که «بهطور آشکار مخرب» هستند. فرد مازوخیست در یک رابطه آزاردهندهی عاطفی، رفتاری مطیعانه دارد. اما تسلیم بودن یک مکانیسم دفاعی است.
فرد خودآزار از طریق مطیع بودن، احساس گناهی که در اصل مال خود اوست را به طرف مقابل القا میکند: «ببین چقدر بدبختم! لطفاً عشق بورز!» «ببین با من چیکار کردی؟حالا دوستم داشته باش.»
افراد مازوخیست معمولاً در ابراز خشم در روابط مشکل دارند. ممکن است در نهایت خشم آنها باعث شود که رابطه ناگهانی و به طور کامل قطع شود.
خودآزاری و از خودگذشتگی افراطی
فرد دارای شخصیت خودآزار گرایش زیادی به ایثار و کمک به دیگران دارد. از آنجایی که ازخودگذشتگی مستلزم نادیده گرفتن لذتهای مادی و جسمی است، وسوسهانگیز است آن را با مازوخیسم یکی بدانیم. مازوخیسم میتواند باعث از خودگذشتگی افراطی شود. از خودگذشتگی افراطی خودآزاری هر دو شامل نوعی محرومیت و نادیده گرفتن خود هستند. از خودگذشتگی افراطی و خودآزاری منعکسکنندهی اطاعت از سوپرایگوی سختگیر هستند. گاهی اوقات از خودگذشتگی شکل افراطی و وسواسگونه به خود میگیرد. به طوریکه فوریت و شدت و تکرار پیدا میکند.
فروید میگوید که از خودگذشتگی افراطی از جدایی جلوگیری میکند. در از خودگذشتگی افراطی فرد بیش از حد به تایید دیگران وابسته است و نیاز به یک رابطهی بیرونی دارد تا انسجام روانی خود را حفظ کند.
شخصیت خودآزار خشم ناهشیار زیادی را نسبت به دیگری احساس میکند اما نمیتواند آن را به شکل هشیار تجربه کند. در نتیجه آن خشم را به خودش برمیگرداند. اما همهی ازخودگذشتگیها از مازوخیسم سرچشمه نمیگیرند. پدری را تصور کنید که فرصت شغلی در شهر دیگری را رها میکند تا در کنار فرزندانش باشد و آنها مضطرب و دلتنگ نشوند. این نمونهای از «از خودگذشتگی سالم» است. مادری را تصور کنید که اگرچه غذای کافی برای همه وجود دارد از خوردن غذا خودداری میکند و گرسنه میماند. در رفتار فرد دارای شخصیت خودآزار، هیچ عنصری از از خودگذشتگی وجود ندارد.

احساس ارزشمندی گمشده
در بیشتر مواقع از خودگذشتگیهای ما در واقع ابزاری برای تنبیه خود است. معمولا ما به شکل ناهشیار و به طور افراطی از خودگذشتگی میکنیم تا مهر تاییدی به دوستنداشتنی و بیارزش بودنمان زده باشیم. برای ما سخت است که بدانیم بخشی از فداکاریهای ما برای دیگران در واقع آزار دادن خودمان بوده است. برای فهمیدن دلیل این خودآزاریها به یک متخصص نیاز داریم. کسی که به ما کمک کند تا بار دیگر خود را باارزش و دوستداشتنی ببینیم. برای اینکه بتوانیم دیگران را دوست بداریم ابتدا باید خود را لایق عشق دیگران بدانیم.
رابطه مازوخیسم و افسردگی
افراد خودآزار به روشهای مختلفی به خود حمله میکنند. معمولا حمله به خود در افراد مازوخیست به شکل ناهشیار است. فرد خودآزار بدون اینکه هشیارانه متوجه شود خود را در دام شکستهای متعدد میاندازد. هرچقدر بیشتر شکست میخورد و خود را ناکام میکند افسردهتر میشود. مازوخیسم با افسردگی در هم تنیده است. از طرف دیگر افراد مازوخیست از کودکی یاد گرفتهاند وقتی از کسی عصبانی میشوند خشمشان را به خودشان برگردانند. انگار با برگرداندن خشم به خود و تحقیر خود از طرف مقابل محافظت میکنند اما به چه قیمتی؟ به قیمت افسرده شدن و تحقیر خود.
راه تشخیص مازوخیسم
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم (DSM-5) اختلالی تحت عنوان «مازوخیزم» را تنها در ردۀ اختلالات جنسی تعریف کرده است. مازوخیزم جنسی شامل رفتارهای فیزیکی ناشی از برانگیختگی مکرر و شدید گزارش شده توسط بیمار در مورد تحقیر، ضرب و شتم، مقید شدن یا مورد آزار قرار گرفتن است. این علائم باید بیشتر از شش ماه طول بکشند. خیالپردازیهای مازوخیستیک، تمایل شدید به رابطۀ جنسی مازوخیستیک یا رفتارهای خودویرانگرانه میتواند باعث ناراحتی قابل توجه یا اختلال در عملکرد در محل کار و موقعیتهای اجتماعی شود.
از نگاه روانکاوی شخصیت مازوخیستیک محدود به اختلالات جنسی نیست و یکی از ساختارهای شخصیتی است که میتواند در مصاحبههای تشخیصی یا جلسات ارزیابی روانکاوانه مورد بررسی قرار بگیرد.
راههای درمان مازوخیسم
برخی موارد تمایلات مازوخیستیک جنسی باعث ناراحتی یا اختلال نمیشود و نیازی به درمان ندارد. درمان معمولاً تنها در صورتی مورد نیاز است که فرد اضطرارهای مازوخیستیک را تجربه کند از آن ناراحت باشد و درخواست درمان کند. علاوه براین اگر فعالیت های فرد، او را در معرض خطر آسیب فیزیکی واقعی یا مرگ قرار دهد درمان توصیه میشود.
اما شخصیت مازوخیستیک ممکن است رنج فراوانی در ابعاد گوناگون زندگیاش تجربه کند. علاوهبر شکست خوردن در روابط ممکن است مانع موفقیت خودش بشود یا ناخواسته انتخابهایی داشته باشد که نگذارند او به رشد و خودشکوفایی لازم برسد. همچنین ممکن است افسردگی او را از پا دربیاورد.
درمان اختلال مازوخیسم شامل رواندرمانی و دارو است.
گزینه های درمانی برای مازوخیسم جنسی عبارتند از:
- درمان شناختی-رفتاری که به فرد میآموزد موقعیتهایی را که باعث تحریک تمایلات مازوخیستیک او میشود بشناسد و راههای جدید و سالمی برای کنار آمدن با آن موقعیتها ایجاد کند. گروه درمانی یا گروههای حمایتی نیز به فرد کمک میکند تا بینش تازهای نسبت به اختلال کسب کند.
- دارو درمانی شامل داروهای ضد افسردگی، معمولاً مهارکنندههای بازجذب سروتونین (SSRIs) داروهای ضد آندروژن، مانند آگونیستهای هورمون آزادکنندۀ گنادوتروپین (GnRH) و مدروکسی پروژسترون استات، برای کاهش سطح تستوسترون و کاهش میل جنسی استفاده میشود.
برای درمان شخصیت مازوخیستیک میتوان از درمانهای روانکاوانه بهره برد. همانطور که گفتیم شخصیت مازوخیستیک در طول زمان و در نتیجۀ روابط معیوب و آسیب و تروما شکل گرفته است. برای تغییر این ساختار نیز درمان عمیق و طولانیمدت روانکاوانه کمک میکند فرد الگوی ارتباطی جدیدی را تجربه کند و ظرفیتهای رشدنایافتۀ خود را رشد بدهد. برای دریافت نوبت ارزیابی یا رواندرمانی میتوانید از درمانگران کلینیک روانشناسی آگاه کمک بگیرید.

درباره حدیث نیک اندیش
من حدیث نیک اندیش هستم. دانشآموخته انستیتو روانپزشکی تهران؛ و کارشناسی در دانشگاه سمنان، رشته روانشناسی بالینی تحصیل کردهام. همیشه به دنبال دیدی گسترده برای تبیین اختلالات روانی بودم؛ در نتیجه برای ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد، روانشناسی سلامت بهترین گزینه بود تا بار دیگر اختلالات روانی را از دیدگاه جسم و بدن بررسی کنم. در کنار روانشناسی سلامت، به رویکردهای درمانی پویشی و تحلیلی علاقهمندم. زمینههای مطالعات من بیشتر در زمینه رویکردهای پویشی مخصوصا رواندرمانی پویشی کوتاه مدت فشرده (ISTDP) است. نوشتن از مسائل روانشناختی و بازگویی آنها به زبان ساده برایم اهمیت زیادی دارد؛ معتقدم هرچقدر عموم مردم در این باره بیشتر بدانند بیشتر میتوانند در روابط و زندگی روزمره سالمتر رفتار کنند. حتی اگر نوشتههایم تغییری ایجاد نکند میتواند تلنگری باشد برای کسانی که به دنبال آگاه شدن از زندگی درونیشان هستند.
نوشتههای بیشتر از حدیث نیک اندیش
دیدگاهتان را بنویسید