بازی کردن از دیدگاه وینیکات
فهرست محتوا:
Toggleبازخوانی مقاله «بازیکردن: یک ملاحظه نظری»
در ادامه سلسله بازخوانی مقالات مهم دانلد وینیکات[1]، برآن هستیم تا این بار به بازخوانی مقاله «بازی کردن: یک ملاحظه نظری[2]» بنشینیم. وینیکات در این مقاله که در سال 1968 نوشته کوشیده است تا مفهوم بازی را از مناظر مختلف مورد واکاوی و بازتعریف قرار بدهد. او در راستای این مسیر ابتدا مفهوم بازی را از منظر ملانی کلاین[3] بررسی میکند و تعریف او از این مفهوم را با نگاهی انتقادی مورد بازخوانی قرار میدهد، به تشریح تمایز مفهوم «بازی[4]» از «بازیکردن[5]» میپردازد، از مفهومی تحت عنوان «فضای بالقوه[6]» سخن میگوید و چگونگی دستیابی نوزاد به این ظرفیت روانی و مراحل این دستیابی را توضیح میدهد.
با این حال اجمالا میتوان گفت آنچه که این مقاله را در نوشته های وینیکات واجد اهمیت میکند به خلاقیتی بازمیگردد که وینیکات در بازتعریف مفهوم بازی به خرج داده است. از همین روی پربیراه نیست اگر بگوییم بازتعریف درخشان وینیکات از مفهوم بازی و پردهبرداری او از وجوه پوشیده آن، دستاوردهای بالینی و نظری بسیاری را در تئوری های روانکاوی پدیده آورده است.
بازی از دیدگاه ملانی کلاین و آنا فروید[7]
کلاین در مواجهه با بازی کودک معتقد به ارائه تفسیر به کودک او بود. به یک معنا کلاین چنین میپنداشت که رواندرمانگر میتواند از محتوای بازی کودک چیزهایی اخذ کند و آن ها را در قالب تفسیر به کودک ارائه کند. از منظر کلاین چنین راهبردی کارکردِ درمانی دارد و میتواند گشایش هایی در پی داشته باشد. آنا فروید هم به گونه ای دیگر میاندیشید. آنافروید به بازی کودک در اتاق درمان به مثابه امکانی مینگریست که میتواند ارتباط درمانگر با کودک را تسهیل کند. به عبارت دیگر میتوان چنین گفت که آنافروید به بازی به عنوان یک ابزار معتقد بود. بازگردیم به وینیکات. وینیکات چه میگوید؟
وینیکات این دو نگاه را معطوف به خود بازی میداند نه فرایند بازی. از همین روی او دو مفهوم بازی و بازی کردن را از هم تفکیک میکند.
تفکیک بازی از بازی کردن
وینیکات معتقد است بازی متمایز از بازی کردن است. او این تفکیک را چنین شرحی میدهد که بازی معطوف است به یک پدیده اما بازیکردن عبارت است از یک فرایند. به یک معنا میتوان در محتوای بازی رد و نشان هایی از فانتزی های ناخودآگاه دید که وجوهی بدنی پیدا کرده اند یا در قالب ابژه های بازی ( اسباب بازی ها) خود را نشان میدهند اما بازی کردن عملی است مبتنی بر یک فرایند که وجوه روانی پیچیده تری در خود دارد و لزوما خود را در عمل بازی و در کودکان نشان نمیدهد. بلکه فرایندی است که انسان ذاتا در آن تنفس کرده، رشد یافته و سوژگی پیدا میکند. برای فهم بهتر این تعریف از بازی کردن باید یکی از مهم ترین مفاهیم او یعنی فضای بالقوه را بشناسیم.
فضای بالقوه چیست؟
وینیکات بازی کردن را مرتبط با مفهوم فضای بالقوه میداند. به طور خلاصه میتوان چنین گفت که فضای بالقوه اصطلاحی است که وینیکات برای اشاره به سطحی از تجربه به کار میبرد که بین فانتزی و واقعیت است. به یک تعبیر میتوان گفت فضای بالقوه فضایی است که سوژه بین فانتزی و واقعیت، خود و دیگری و ناخودآگاه و خودآگاه قرار دارد. درواقع وینیکات فضای بالقوه را محل همپوشانی دنیای بیرون و دنیای درون میداند. در دل این فضا ابژه های بیرونی محل فرافکنی فانتزی ها هستند. گویی چیزی از درون، بیرون را میسازد و بیرون نیز اموری را از درون فراخوانی میکند. در دل این فرایند دیالکتیکی فضای بالقوه پدیدار میشود. وینیکات فرایند هایی از قبیل بازی کردن، روانکاوی و … و پدیده هایی از قبیل فرهنگ، خلاقیت، هنر و… را در دل فضای بالقوه تعریف میکند.
از همین روی وینیکات فرایند بازی کردن را چیزی به مراتب عمیق تر و مهم تر از عمل بازی تعریف میکند و معتقد است اساسا بازی کردن یک ظرفیت روانی مهم است که عدم وجود آن امری است پاتولوژیک.
همچنین بخوانید: بازخوانی مقاله رشد ظرفیت نگرانی
چگونه ظرفیت بازی کردن در انسان شکل میگیرد؟
وینیکات دستیابی به ظرفیت بازی کردن را منوط به پویایی موجود در رابطه نوزاد و مادر میداند. او معتقد است که مادر باید بتواند به مدد مادرانگی خود این ظرفیت را در نوزادش بپروراند. چگونه؟ از طریق همراهی و مشارکت با نوزاد برای گذار از همجوشی به درک عینی ابژه. فرایندی که محقق نمی شود مگر از طریق یک زمین بازی بینابینی بین نوزاد و مادر که اساس آن بر اعتماد است. از همین روی وینیکات از 4 مرحله سخن میگوید که نوزاد برای رسیدن به ظرفیت بازی کردن این 4 مرحله را طی میکند.
مرحله اول:
در نخستین روزهای تولد نوزاد و مادر دچار همجوشی هستند. در واقع تمایزی بین مادر و نوزاد وجود ندارد. نوزاد در یک وهم مبتنی بر همه توانی سیر میکند. به این معنا که ارضای فوری نیاز های نوزاد توسط مادر منجر به شکل گیری وهم در نوزاد میشود. وهمی با این کارکرد که من قادر مطلق ام!
مرحله دوم:
تقریبا در 6 ماهگی نوزاد به مدد همین وهم همه توانی خود، مادر را به بیرون پرت میکند. وینیکات معتقد است مادر باید این خشونت از طرف نوزاد را تاب بیاورد. چرا که نوزاد مادر را به دنیای درون روانی خود بازخواهدگرداند. به یک معنا رفت و برگشتی بین نوزاد و مادر وجود دارد. مادر و نوزاد پیوسته به هم نزدیک میشوند و از هم دور میشوند. در دل این فرایند آرام آرام از میزان وهم همه توانی نوزاد کاسته و بر احساس او از واقعیت/واقعیتپذیری او افزوده میشود.
مرحله سوم:
وینیکات شرح میدهد که در مرحله سوم ظرفیت تنهاماندن شکل میگیرد. در این مرحله دیگر کودک قادر به تحمل تنهایی در حضور دیگری شده است. به یک معنا مادر درونی شده، اعتماد به حد کافی رسیده، اضطراب به حداقل ممکن کاهش یافته و کودک میتواند در خلوت به تنهایی بازی کند. با این فرض که غیاب مادر به معنای نبودن او نیست و کودک در سایه امنیت مادر در حال بازی است.
مرحله چهارم:
وینیکات شرح میدهد که در این مرحله کودک شروع به بازی کردن به معنی دونفره آن میکند. فرایندی که از بازی موازی با یک دیگری( مادر، درمانگر، همبازی) آغاز میگردد و به بازی اشتراکی با او ختم میشود.
همچنین بخوانید: نوزاد در اتاق درمان وینیکات
بازی در اتاق درمان وینیکات
وینیکات معتقد است خود بازی کردن یک فرایند درمانی است. از همین روی میگوید که درمانگر نباید با حضور مکرر خود، خودانگیختگی کودک را در اتاق درمان مختل سازد. از منظر وینیکات درمانگر باید با حضوری خلاقانه خود را با بازی کودک منطبق سازد و با حداقل مداخله به پویایی موجود در بازی کودک احترام بگذراد. البته ناگفته پیداست که درمانگر باید به عناصر تکرار شونده در بازی کودک توجه بکند، با هشیاری تداعی های کودک را دریابد و در موقع لازم بدون مخدوش ساختن فرایند بازی تفسیرهای حداقلی و کوتاه ارائه دهد. وینیکات در این مقاله خود از دو کیس بالینی به نام های دیانا و ادموند سخن میگوید که شرح بازی آن ها و چگونگی حضور وینیکات در جلسات درمان آن ها، بازی در اتاق درمان وینیکات را به طور کامل توضیح میدهد.
همچنین بخوانید: بازی درمانی چیست؟ تکنیکهای بازی درمانی کودک
[1] Donald Winnicott
[2] Playing: a theoretical statement
[3] Melanie Klein
[4] play
[5] Playing
[6] Potential Space
[7] Ana Frued
درباره آراز مطلب زاده
آراز مطلب زاده هستم. دانشجوی سال آخر مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان. از سال ۹۹ مطالعه در زمینه روانکاوی کلاسیک را آغاز کردهام و در دو سال اخیر روی رویکرد آبجکتریلیشنز متمرکزتر شدهام. در این مسیر از دورهها و آموزههای اساتیدی از قبیل دکتر معصومه حنیفه زاده٬ دکتر مهدی میناخانی٬ دکتر مهدیه تویسرکانی٬ دکتر علیرضا طهماسب و دکتر سعید قنبری هم بهره جستهام. از چند سال پیش کوشیده ام از منظر رویکردهای روانکاوانه پژوهش ها و مطالعاتی در زمینه سینما و ادبیات داستانی داشته باشم که عمده آن ها در نشریات مربوط به حوزه سینما و ادبیات منتشر شده اند. از سال ۱۴۰۲ هم همکاری ام با بخش مقالات تخصصی سایت کلینیک آگاه آغاز شده است.
نوشتههای بیشتر از آراز مطلب زاده
دیدگاهتان را بنویسید