رویکردهای روان درمانی : از شناختی رفتاری تا روانپویشی
به محض درک اهمیت مراجعه به رواندرمانگران و دریافت خدمات رواندرمانی با این چالش روبهرو میشویم که حالا کدام رویکرد مناسب ماست؟ رویکردهای روان درمانی مختلف تلاش دارند بر مبنای تئوریهای زیربنایی خاص خود به اثربخشی قابلقبولی در درمان مشکلات روانشناختی برسند. بر این اساس تکنیکهایی که در بستری ارتباطی بین مراجع و رواندرمانگر در جلسات رواندرمانی پیاده میشوند، همان چیزهایی هستند که در انواع رویکردهای روان درمانی به رواندرمانگران آموزش داده میشود و مبنای کار رواندرمانگران قرار میگیرند.
چیزی که رویکردهای مختلف را از هم تمایز میکند دنیای پدیدارشناسانهی نظریه پردازان هر رویکرد و توجه بیشتر هر کدام به مؤلفهای خاص در وجود انسان است. در این مقاله سعی داریم تا به طور مختصر با انواع رویکردهای روان درمانی و مؤلفههای خاص و اثرگذار در هرکدام آشنا شویم.
ابتدا به صورت تیتروار، مهمترین یا به نوعی رایجترین رویکردهای روان درمانی را معرفی کرده و سپس بیشتر با هر کدام آشنا میشویم.
- رویکرد های روانکاوی و روانپویشی
- رویکرد های رفتاری و شناختی_رفتاری
- رویکرد های انسان مدار و هیجان مدار
رویکردهای روان درمانی روانکاوی و روانپویشی
رویکرد روانکاوی یا روانتحلیلگری یکی از انواع رویکردهای روان درمانی است که بر اساس نظریههای روانکاوی زیگموند فروید پایهریزی شده است. این رویکرد به بررسی چگونگی تأثیر ناهشیار بر افکار، احساسات و رفتارهای آدمی میپردازد. همچنین بررسی میکند که چگونه تجربههای ما (اغلب از دوران کودکی) میتوانند در شکلگیری تجربهها و رفتارهای فعلی ما اثرگذار باشد و همچنین عامل مهمی در تعیین الگوهای ارتباطی ما در آینده باشند. نگاه رویکردهای روانکاوی به اختلالات عاطفی_ هیجانی از زمان فروید بسیار پیشرفت کرده است و رویکردهای روانکاوانهی بسیاری توسط نظریه پردازان و شاگردان پیرو فروید شکل گرفته و بسط پیدا کرده-اند.
فروید ناهشیار را مخزنامیال، افکار و خاطراتی توصیف کرد که در زیر سطح آگاهی هشیار قرار دارند. او معتقد بود که این تأثیرات در سطح ناهشیاری اغلب میتواند منجر به پریشانی و اختلالات روانی شود.
افرادی که تحت درمان این رویکردهای روان درمانی قرار میگیرند، اغلب حداقل یک بار در هفته با درمانگر خود ملاقات میکنند. آنها میتوانند ماهها یا حتی سالها تحت درمان باقی بمانند. به همین جهت روانکاوی عمدتاً درمانی بلند مدت در نظر گرفته میشود. روانکاوان از تکنیکهای مختلفی برای به دست آوردن بینش در مورد مراجعین استفاده میکنند. تداعی آزاد و تفسیر رویا تعدادی از این تکنیکها هستند.

روشهای روانتحلیلگری
روانکاوان زمان زیادی را صرف گوش دادن به صحبتهای مراجعین در مورد زندگی خود میکنند، به همین دلیل است که این روش اغلب به عنوان \”درمان گفتارمدار\” شناخته میشود. بنابراین اگر تجربهی بودن و حضور در یک جلسهی روانکاوی را داشته باشید عمدتاً دیدهاید و لمس کردهاید که درمانگر کمتر صحبت میکند، سکوت میکند و بیشتر گوش میدهد، تا فضای روانی در جریان را بهتر بفهمد و تحلیل کند. درمانگران در این رویکردها آموزش نمیدهند و تکلیف هم نمیدهند تمام اثرگذاری درمان مبتنی بر تجربهای است در ارتباط درمانی شکل میگیرد. هر چه به لحاظ تاریخی جلوتر میرویم رویکردهای روانکاوانه را میبینیم که همچنان به نسبت بر پایههای نظری دیگاه فروید ثابت قدم ماندهاند اما تغییراتی در آن داده و مسیر خود را پیدا کردهاند و به لحاظ تکنیک هم گاهاً متفاوت عمل میکنند.
گاهی میشنویم که رویکردهای روانکاوانه در میان انواع رویکردهای روان درمانی دردناکتر و سختتر هستند. درست است، به نظر میرسد این بخشی از ماهیت رویکردهای روانکاوانه باشد، چراکه درمانهای روانکاوانه مستلزم تمرکز روی عواطف، احساسات و تجارب هیجانی است که چه حالا چه در گذشته در بستر ارتباطی مهمی برای ما تجربه شده و دردناک بوده یا آسیبی را به همراه داشته است. بنابراین صحبت در مورد بخشهای عمیق و حساس وجود آدمی طبیعتا آسان نخواهد بود. اما به نظر میرسد همین نکته منجر به اثربخشی قابل قبولی در این نوع درمان میشود.
روان درمانی پویشی کوتاه مدت ( ISTDP & DISTDP )
روان درمانی پویشی کوتاه مدت، یکی از انواع رویکردهای روان درمانی است که امروز آوازهی آن را بسیار میشویم. در مقایسه با روانکاوی میتوان گفت این درمان کوتاه مدتتر است. در روان درمانی پویشی و کوتاه مدت هم مانند سایر رویکردهای روانکاوانه تمرکز بر روی احساسات بخش مهمی از درمان است. درمانگران این رویکرد کمک میکنند تا با کنار رفتن مکانیزمهای دفاعی ناهشیاری که جلوی تجربهی اصیل احساسات را گرفتهاند؛ درمانجو این بار در محیطی امن هیجاناتی را تجربه کند که اضطرابآور بوده و سرکوب میشدند. اما در این رویکرد تمرکز درمانگر بر حال است و آنچه که در لحظه به لحظهی اتاق درمان اتفاق میافتد. تجارب کودکی ممکن است در این رویکرد مورد توجه قرار بگیرند اما تمرکز اصلی بر تجربیات زمان حال مراجع است.
رویکردهای روان درمانی رفتاری و شناختی_رفتاری(CBT)
رویکرد رفتاری از قدیمیترین رویکردهای روان درمانی است و تاریخش با تاریخ روانشناسی آکادمیک و علمی گره خورده است. در این رویکرد فرض بر این است که مشکلات رفتاری انسان در فرایند یادگیری شکل گرفتهاند. بنابراین برای تغییر باید بر این عادات رفتاری تمرکز کرد و با تکنیکها و شیوههای اصلاح رفتار مشکلات را حل کرد.
از طرفی درمانگران رویکرد شناختی با تمرکز بر سیستم حافظه، قضاوت و حل مسأله انسان متوجه شده بودند که در حقیقت این رویدادها نیستند که باعث تولید پاسخ و شکلگیری رفتاری در ما میشوند بلکه تفسیر ما از آن هاست که پاسخی ناسازگارانه و مشکل دار را تولید میکند.
بعدها با گذشت زمان، درمانگران رفتاری به اهمیت شناختهای آدمی به عنوان واسطههای بین رویدادهای محیطی و رفتارها پی بردند. درمانگران شناختی هم متوجه شدند که روشهای رفتار درمانی میتوانند در جهت تغییر شناختهای فرد در جهت اصلاح رفتار مؤثر باشند. در نهایت زمان زیادی از آن نمیگذرد که این دو رویکرد باهم ادغام شده و رویکرد شناختی_رفتاری را شکل دادهاند.
در رویکرد شناختی رفتاری درمانگر تلاش میکند، اسنادها، باورهای میانی ذهن درمانجو و عمیقتر از آن، باورهای بنیادین فرد را بررسی کنند تا با تغییر و اصلاح این باورها به سمتی سازگارانه و معقولتر مشکلات را حل کنند.
در این رویکرد درمانگر فعالانهتر عمل میکند، آموزش میدهد، تکلیف برای مراجع مشخص میکند و با بررسی این تکلیفهای خارج از جلسه فرایند درمان را شکل میدهد.
رویکردهای مبتنی بر شناخت و رفتار عمدتاً کوتاه مدت در نظر گرفته میشوند. درمانگران شناختی_رفتاری منطبق با پرتوکلهای ساخت یافته و منظم روند درمان را طرحریزی کنند.
رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد یکی دیگر از انواع رویکردهای روان درمانی است و در حقیقت نوعی رفتار درمانی تجربی مبتنی بر مایندفولنس، ذهن آگاهی، توجه آگاهی و بافتارگرایی محسوب میشود که بنیانِ بخش بزرگی از روانشناسی غرب را به چالش میکشد.
استیون هیز بنیانگذار و معرف این رویکرد روان درمانی معتقد است:
«درد، چه جسمی باشد و چه هیجانی، پدیدهای جهانی است. اگرچه درد ممکن است ناخوشایند تصور شود، آنچه به رنج حقیقی منجر میشود، تقلا برای فرار یا اجتناب از درد است. این فرض، هسته و اساس درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است(هیز، ۱۹۹۹). »
در این رویکرد روان درمانی، هیچ تلاشی برای کم شدن علائم نمیشود، اما کاهش علائم، نتیجهی غیرقابل انکار آن است. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میگوید، بپذیرید هر آنچه را که خارج از کنترل شخص شما هست و متعهد باشید به آنچه که زندگی شما را پر بار میسازد(امینزاده، ۱۳۹۴).
رویکرد طرحواره درمانی
طرحواره درمانی تلفیقی از چندین رویکرد رواندرمانی شناخته میشود( رویکردهای، شناختی_رفتاری، روانکاوانه، نظریه دلبستگی و رویکرد هیجان مدار). هدف از شکلگیری این رویکرد به خصوص درمان اختلالات شخصیت و سایر اختلالاتی بود که CBT چندان در درمان آنها موفق نبوده است. در این رویکرد به بررسی و تغییر طرحوارههایی میپردازند که معتقد هستند از کودکی در وجود فرد ریشه دوانده و شکل گرفتهاند و مقاوم شدهاند. طرحوارههایی که به صورتی ناهشیارانه الگوهای مقابلهای و رفتاریای را میسازند که شاید در ابتدا مؤثر باشند اما رفته رفته مشکل افرین میشوند.

رویکردهای روان درمانی انسان مدار و هیجان مدار
از دیدگاه انسان مدار انسان محصول، گذشته، ناهشیار و محیط نیست. در این رویکرد از انواع رویکردهای روان درمانی، تمرکز بر اینجا و اکنون است و بیش از هر چیز تمرکز بر آن است که فرد به عنوان انسانی ذاتاً خوب، در جهت خودشکوفایی باشد، حق انتخابش را بشناسد، خود تصمیم بگیرد و در تعیین سرنوشت خود دخیل باشند و به عنوان موجودی یکپارچه شناخته شود. در درمانهای انسان مدار رابطهی انسانی، اصیل و صادقانه مهمترین تکنیک درمانی است. بنابراین همدلی و صداقت عناصر بسیار مهمی در این رابطه درمانی هستند. رویکردهای وجودی و اگزیستانسیال به لطف شهرت راجرز و یالوم مشهورترین رویکردهای انسان مدار شناخته شدهاند. اما حالا رویکرد هیجان مدار پر آوازه شده و هر روز بیشتر شناخته شده میشود و مورد توجه قرار می-گیرد.
رویکرد هیجان مدار
در این رویکرد از انواع رویکردهای روان درمانی، جهتگیری مثبتی نسبت به انسان وجود دارد. براین اساس، ماهیت انسان را چیزی بیش از سائقها، شرطی شدنها و یا تجارب گذشته میدانند. این رویکرد تلفیقی از نظریات انسانگرایی مانند مراجع محوری راجرز و گشتالت درمانی پرلزاست، همچنین از رویکردهای تجربه گرایی ستیر، نظریهی وجودی از تئوری هیجان و دلبستگی نیز تأثیر پذیرفته است. تمرکز در این رویکرد روان درمانی بیشتر بر هیجات مراجع در جهت رسیدن به تجربهی هیجانات اولیه و مرتبط با دلبستگی مراجع است. درمانگر در این رویکرد بسیار همدل و آرام است و سعی میکند با این حرکات کند و با لحن و ریتمی آرام مراجع را بر تجربهی هیجانی خود نگه دارد تا به طور کامل تمام هیجاناتش را ببیند و تجربه کند.
این مقاله شرح مختصر و کوتاهی بود بر آنچه در رویکردهای بیشتر شناخته شده در دنیای روان درمانی میگذرد وگرنه دنیای رواندرمانی امروزه بسیار گسترده است رویکردهای بیشمار بسیاری در میان انواع رویکردهای روان درمانی مورد بررسی قرار می-گیرند که البته شرح آن هادر این مقال نمیگنجید.
بیشتر بخوانید:
- انواع روان درمانی؛ از زوج درمانی تا گروه درمانی
- کلینیک روانشناسی چه خدماتی ارائه میدهد؟
- روان درمانی چیست ، رواندرمانگر کیست و چه تاثیری دارد؟