انواع رویکردهای درمانی در روانشناسی؛ بهترین رویکرد کدام است؟
به محض درک اهمیت مراجعه به رواندرمانگران و دریافت خدمات رواندرمانی با این چالش روبهرو میشویم که حالا کدام رویکرد مناسب ماست؟ رویکردهای روان درمانی مختلف تلاش دارند بر مبنای تئوریهای زیربنایی خاص خود به اثربخشی قابلقبولی در درمان مشکلات روانشناختی برسند. بر این اساس تکنیکهایی که در بستری ارتباطی بین مراجع و رواندرمانگر در جلسات رواندرمانی پیاده میشوند، همان چیزهایی هستند که در انواع رویکردهای روان درمانی به رواندرمانگران آموزش داده میشود و مبنای کار رواندرمانگران قرار میگیرند.
رویکرد درمانی در روانشناسی، به نگاه ویژهای اشاره دارد که به انسان داریم. همانطور که میدانید موضوع علم روانشناسی «انسان» است. جمعی از انسانها سعی دارند انسان را بشناسند و انسان به عنوان موجودی پیچیده موضوعی دشوار برای شناختن است. بنابراین هر کدام از رویکردهای روانشناسی سعی میکنند بخشی از انسان را برجستهتر کنند. هر رویکرد در روانشناسی پایههای فلسفی، تاریخی و روانشناختی خودش را دارد و به ما عینکی میدهد برای فهمیدن انسان.
اگر دانشجوی روانشناسی باشید ممکن است دربارۀ رویکردهای روانشناسی کنجکاو باشید و بخواهید رویکرد خودتان را کشف کنید. اگر به عنوان مراجع میخواهید درمان بگیرید هم ممکن است بخواهید رویکرد مناسب خودتان را پیدا کنید. بر اساس مقالۀ وبسایت simply psychology، در این مقاله از وبسایت کلینیک آگاه رویکردهای گوناگون را معرفی میکنیم:
- رویکردهای روانکاوانه
- رویکردهای رفتاری
- رویکردهای شناختی
- رویکردهای انسانگرا
- رویکرد پزشکی
فهرست محتوا:
Toggleرویکردهای درمانی روانکاوانه
کسی هست که نام زیگموند فروید را نشنیده باشد؟ بسیاری از کلماتی که فروید در نظریهاش راجع به آنها صحبت کرد سر زبانهاست: ناخودآگاه، سرکوبی، انکار یا مکانسیم دفاعی.
روانکاوی یکی از انواع رویکردهای روانشناسی است. این رویکرد به بررسی چگونگی تأثیر ناهشیار بر افکار، احساسات و رفتار آدمی میپردازد. روانکاوان معتقدند تجربههای ما (اغلب از دوران کودکی) میتوانند در شکلگیری تجربهها و رفتارهای فعلی ما اثرگذار باشد.
فروید معتقد بود روان انسان مانند کوه یخ است. نوک آن که از آب بیرون آمده و پیداست، هشیاری ماست. اما بخش عمدۀ کوه یخ، زیر آب است و ناپیدا. او این بخش را ناهشیار میدانست و معتقد بود بیشترین تاثیر را بر رفتار آدمی دارد.
در رویکردهای درمانی روانکاوانه، درمان از طریق کسب بینش و آگاه شدن به ناهشیار اتفاق میافتد. فروید از خوابها و آنچه در رابطۀ درمانی اتفاق میافتاد استفاده میکرد تا به ناهشیاری دسترسی پیدا کند. رابطهای که بیمار با درمانگر برقرار میکند به او کمک میکند نیازهای ناکامشدهاش در کودکی پاسخ بگیرد یا فهمیده شود. مراجع از طریق این رابطه میتواند خودش را عمیقتر بشناسد و برای تغییرش قدم بردارد. در هیچیک از رویکردهای درمانی رابطۀ مراجع و درمانگر از این اهمیت برخوردار نیست. فروید معتقد بود ما از بیماران همکارانی میسازیم که در سفر به دنیای روانشان کمکمان میکنند.
لازم است توجه کنیم روانکاوی محدود به فروید نمانده و شاگردان او سعی کردهاند نظریاتش را بسط بدهند. بخشهایی از نظریات فروید امروزه کنار گذاشته شدهاند یا شرح و بسط پیدا کردهاند. روانکاوی به شکلی که فروید به آن معتقد بود تنها یکی از شاخههای رواندرمانی روانکاوانه است. کلاین، وینیکات، کوهات، بیون و فربرن از جمله مهمترین افرادی بودند که نظریات فروید را بسط دادند. رویکردهایی که از نظریات روانکاوی استفاده میکنند عبارتند از:
- روانکاوی کلاسیک
- رواندرمانی تحلیلی
- گروهدرمانی تحلیلی
- روانپویشی فشرده و کوتاهمدت
- رواندرمانی مبتنی بر ذهنیسازی و دلبستگی
- رواندرمانی مبتنی بر انتقال
جلسات روانکاوی لازم است حداقل 3 بار در هفته باشند و بر اساس تداعی آزاد پیش میروند، اما در سایر رویکردهای روانکاوانه مراجعان حداقل یک بار در هفته با درمانگرشان ملاقات میکنند. در رویکردهای روانکاوانه درمانگر فعالانهتر با مراجع ارتباط میگیرد و الزاما ساکت و غیرفعال نیست. مراجعان میتوانند سالها تحت درمان باقی بمانند؛ به همین جهت درمانهای روانکاوانه عمدتاً بلندمدت در نظر گرفته میشوند.
گاهی میشنویم که رویکردهای درمانی روانکاوانه در میان انواع رویکردهای رواندرمانی در روانشناسی دردناکتر و سختتر هستند. درمانهای روانکاوانه ما را با عواطف و نیازهایی روبهرو میکنند که ممکن است سالها سرکوبشان کرده باشیم. اگرچه این مواجهه آسان نیست اما میتواند تغییرات عمیقتری به همراه داشته باشد. علاوهبر بخشهای دردناک و دشوار، تجربۀ این نوع از رواندرمانی با درمانگری که بهاندازۀ کافی سالم و حرفهای باشد شیرینیهایی نیز دارد. اگرچه با آسیبهایمان مواجه میشویم اما اینبار تنها نیستیم و تجربهای متفاوت به دست میآوریم.
رویکرد روانکاوی کلاسیک
برای روانکاوی شدن لازم است حداقل سه بار در هفته تحت روانکاوی قرار بگیرید. به دلیل فقدان موسسات بینالمللی روانکاوی در ایران نمیتوان کسی را «روانکاو» به معنای دقیق کلمه دانست. روانکاوی کلاسیک در روش تفاوتهایی با سایر درمانهای روانکاوانه دارد که در این مقاله نمیگنجد.
رویکرد درمانی رواندرمانی تحلیلی
در درمان تحلیلی از آموزههای فروید و روانکاوان پس از او برای فهم بهتر بیمار استفاده میشود. درمان برنامهای از پیشتعیینشده ندارد و مراجع میتواند رویاهایش را برای درمانگرش ببرد. درمانگر سعی میکند با موضوعاتی مانند انتقال و انتقال متقابل کار کند و به مراجع کمک کند به ناهشیارش دست پیدا کند. رویکرد درمانی درمان تحلیلی، شامل گروههای مختلف از جمله روابط ابژه، لکانی، بیناذهنی و ارتباطی است که تفاوتهای جزئی در روش کارشان دارند.
رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت ( ISTDP)
رواندرمانی پویشی کوتاه مدت یا ISTDPیکی از انواع رویکردهای رواندرمانی روانکاوانه است که توسط دکتر حبیب دوانلو پایهگذاری شده است. در مقایسه با روانکاوی کلاسیک میتوان گفت این درمان کوتاهمدتتر است و به دلیل فشرده بودن، درمانگر حضور فعالی در جلسه دارد.
درمانگران این رویکرد درمانی در روانشناسی، کمک میکنند مراجع مکانیزمهای دفاعی ناهشیارش را ببیند و با احساساتی مواجه شود که به دلیل تجارب آسیبزای گذشته سرکوب شدهاند. تمرکز درمانگر در این رویکرد روی لحظهبهلحظۀ اتاق درمان و رابطۀ درمانی است.
آکادمی روانپویشی آگاه یکی از موسسات معتبر آموزش رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت است. دکتر مهدیرضا سرافراز دارای مدرک بینالمللی رواندرمانی پویشی از مرکز درمانهای پویشی و تجربهای به آموزش درمانگران نظارت دارد.
همچنین ما در کلینیک روانشناسی آگاه، تعداد زیادی روانشناس با رویکرد درمانی ISTDP و سایر رویکردهای درمانی در روانشناسی داریم که میتوانید درخواست مشاوره خود را ثبت نمایید.
رواندرمانی مبتنی بر ذهنیسازی و دلبستگی
از دیگر رویکردهای درمانی روانکاوانه در روانشناسی که توسط پیتر فوناگی پایهگذاری شده رواندرمانی مبتنی بر ذهنیسازی است. پیتر فوناگی از نظریۀ دلبستگی برای غنای بیشتر درمانهای تحلیلی استفاده کرده و تکنیک ذهنیسازی برای درمان اختلال شخصیت مرزی و اختلالات خوردن بسیار موثر بوده است. در حال حاضر این رویکرد در حال گسترش برای سایر اختلالات است.
با توجه به رشد محور بودن این رویکرد از مناسبترین روشهای درمانی برای کودکان و نوجوانان به شمار میرود. روانشناسان کودک کلینیک روانشناسی آگاه با این رویکرد درمانی کار میکنند.
رواندرمانی مبتنی بر انتقال
اتو کرنبرگ از مهمترین روانکاوان زندۀ دنیا مبدع این رویکرد درمانی است. این روش درمانی پایۀ محکمی در روانکاوی دارد و طی آن بیماران میتوانند بینشهایی در مورد الگوهای رابطهای و تعارضات اساسی خود به دست آورند.
رویکرد درمانی رفتاری در روانشناسی
شاید عبارت «شرطیسازی» یا «شرطی شدن» را شنیده باشید. این عبارت از مهمترین نظریات رویکرد درمانی رفتاری است. رفتارگرایان به چیزی تحت عنوان ذهن و عوامل پنهان باور ندارد و تنها روی رفتار قابلمشاهده و عوامل محیطی تاکید میکنند.
رویکرد درمانی رفتاری مدیون کار روانشناسان در آزمایشگاه است. روانشناسان تجربی که با انجام آزمایشهایی روی حیوانات (از جمله سگ، موش و کبوتر) اصولی را برای فهم بهتر انسان پیشنهاد کردهاند. آنها معتقدند ما انسانها از محیط تاثیر میگیریم و به محیط پاسخ میدهیم. چیزی تحت عنوان ارادۀ آزاد وجود ندارد و انسان لوح سفیدی است که یادگیریهای مختلف او را میسازد. منظورشان از یادگیری شرطیسازی است که دو نوع دارد:
- شرطیسازی کلاسیک: پاولف با انجام آزمایشی روی سگها توانست به آنها یاد بدهد موقع شنیدن زنگ بزاق ترشح کنند. او در آزمایشگاه زنگی را به صدا درمیآورد و سپس برای سگها غذا میبرد. به مرور زمان صدای زنگ باعث ترشح بزاق در سگها میشد بدون اینکه غذایی در کار باشد. شرطیسازی کلاسیک بر اساس تداعی کار میکند؛ یعنی صدای زنگ تداعیکنندۀ غذاست بنابراین در دهان سگها بزاق ترشح میشود.
امروزه از نظریۀ شرطیسازی کلاسیک برای درمان فوبیا استفاده میشود. حساسیتزدایی منظم یکی از روشهای درمانی فوبیاست که طی آن فرد فوبیک آرامآرام و بر اساس مراحلی به چیزی که از آن میترسد نزدیک میشود.
- شرطیسازی عامل (کنشگر): اسکینر دانشمند دیگری بود که سعی میکرد رفتار آدمی را مطالعه کند و به انگیزۀ رفتارها توجه میکرد. او در آزمایشهایش به این نتیجه رسید که تقویت مثبت، تقویت منفی و تنبیه از جمله عواملی هستند که رفتار انسان را پیشبینی میکنند.
از این نظریه هنوز هم در سیستم آموزشی یا برای تبیین رفتار انسان در عرصۀ اقتصاد رفتاری استفاده میشود.
رویکرد رفتاری به دلیل محدودیتهایی که دارد گاهی سادهانگار و تکبعدی به نظر میرسد. برخی پژوهشهای حیوانی را نمیتوان به انسان تعمیم داد و همچنین این رویکرد نمیتواند نظریهای کامل و جامع دربارۀ انسان ارائه دهد. به همین خاطر رویکرد شناختی سعی میکند به بعد دیگر ماجرا نظر بیندازد.
رویکرد درمانی شناختی در روانشناسی
پایهگذار علم روانشناسی، ویلهلم وونت، در آزمایشگاهش میکوشید ادراک حسی و حافظه انسان را مطالعه کند. میتوان گفت رویکرد شماختی از آنجا شروع میشود. رویکردهای شناختی میکوشند ذهن انسان را مورد مطالعه قرار بدهند. بر خلاف رفتارگرایان که بر رفتار قابلمشاهده متمرکز بودند، شناختگرایان کنجکاوند بفهمند چه در سر انسان میگذرد؟ آنها حافظه، ادراک حسی و توجه را مطالعه میکنند و با زبان، قضاوت و حل مسئله سر و کار دارند.
امروزه دستهای از آنان برای فهم بهتر ذهن انسان از کامپیوترها کمک میگیرند و از این دانش برای گسترش هوش مصنوعی استفاده میکنند. همچنین با کمک پژوهشها و آزمایشهایی متمرکز بر مغز انسان دانشمان دربارۀ انسان را گسترش میدهند.
رواندرمانی شناختی-رفتاری
با گذشت زمان از جمع رویکرد شناختی و رفتاری یک روش درمانی حاصل شد که به آن رویکرد شناختی_رفتاری میگویند. درمان شناختی-رفتاری رواج گستردهای دارد و روش درمانی مناسبی برای اکثر اختلالات روانشناختی دانسته میشود. پژوهشهای زیادی این موضوع را تایید میکنند.
در این روش درمانی، درمانگر با عوامل ناهشیار و پنهان کاری ندارد. او تلاش میکند بخش منطقی شما را مورد خطاب قرار بدهد و باورهای بنیادین فرد را دربارۀ خودش، دیگران و جهان پیرامونش بررسی کند. در این رویکرد، درمانگر فعال است و به شما مهارتهایی آموزش میدهد، تکلیف میدهد و تمرینهای شما را بررسی میکند.
او سعی میکند با افکار و باورهای شما چالش کند. مثلا اگر در یک مصاحبۀ شغلی شرکت کردهاید و رد شدهاید، او افکاری که دارید را بررسی میکند: «فکر میکنم به هیچ دردی نمیخورم.» درمانگر ممکن است سعی کند با ارائۀ مثال نقض این باور را به چالش بکشد. ممکن است.
رویکرد شناختی-رفتاری عمدتاً کوتاهمدت در نظر گرفته میشود و میتواند در مدت زمان کوتاهی حال مراجع را خوب کند؛ اما برای حفظ تاثیر درمان لازم است تمهیداتی در نظر گرفته شود. دستهای از پژوهشها نشان میدهند نرخ عود مجدد نشانهها در رواندرمانی شناختی-رفتاری قابل توجه است. حفظ تاثیرات رواندرمانی شناختی-رفتاری در بلندمدت بستگی به عوامل متعددی دارد؛ از جمله اتفاقات زندگی، کیفیت درمانگری که انتخاب میشود و شدت مشکلات مراجع. اگر مراجع مشکلات متعددی داشته باشد و تشخیصهای مختلفی دریافت کند، اثربخشی این نوع درمان پایین میآید.
امروزه سعی شده است با روشهای درمانی موسوم به «موج سوم رواندرمانی شناختی-رفتاری» این رویکرد درمانی بسط پیدا کند. در ادامه به روشهای درمانی موج سوم اشاره میکنیم:
- رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
- طرحواره درمانی
- رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)
- شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBCT)
- فعالسازی رفتاری (BA)
رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
تمرکز این شیوۀ درمانی بر پذیرش و ذهنآگاهی است. این رویکرد از شیوههای اصلاح رفتار استفاده میکند تا کمک کند انسانها زندگی متعهد به ارزشهایشان را داشته باشند.
رویکرد طرحواره درمانی در روانشناسی
در رویکرد درمانی طرح واره درمانی، به بررسی و تغییر طرحوارههایی میپردازند که معتقد هستند از کودکی در وجود فرد ریشه دوانده و شکل گرفتهاند و مقاوم شدهاند. طرحوارههایی که به صورتی ناهشیارانه الگوهای مقابلهای و رفتاریای را میسازند که شاید در ابتدا مؤثر باشند اما رفته رفته مشکل آفرین میشوند.
رویکرد درمانی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)
هدف این نوع درمان افزایش تحمل ناکامی، تنظیم بهتر هیجانات و بهبود روابط بینفردی است. این رویکرد برای درمان اختلال شخصیت مرزی ابداع شده است.
رویکرد درمانی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBCT)
این روش درمانی تکنیکهای شناختی-رفتاری را با ذهنآگاهی همراه میکند. کمک میکند انسانها با افکار و احساساتشان آشنا شوند و بدون قضاوت با آنها ارتباط برقرار کنند.
فعالسازی رفتاری (BA)
یکی از رویکردهای رفتارگرا در روانشناسی است که بر درمان افسردگی اثرگذار است. در این رویکرد مراجع ترغیب میشود فعالیتهای مثبت تقویتشونده برای مبارزه با افسردگی انجام بدهد.
رویکردهای درمانی انسانگرا در روانشناسی
رویکردهای درمانی انسانگرا یکی از قدرتمندترین رویکردهای روانشناسی دانسته میشوند و علاقهمند هستند انسان را به صورت یک کل ببینند. آنها سعی میکنند به ظرفیتهای مثبت انسانی توجه نشان دهند و کمک کنند انسانها در مسیر خودشکوفایی حرکت کنند. آنها رفتار هر انسان را نه به عنوان مشاهدهگر، بلکه از زاویۀ نگاه خود آن فرد میبینند. هر انسان در نگاه آنها منحصربهفرد است و ارادۀ آزاد دارد که سرنوشتش را مشخص کند. انسانگرایان به تجربههای شخصی اهمیت زیادی میدهند و هر انسانی را مسئول خوشبختی خودش میدانند. آنها معتقدند همۀ ما ظرفیت ذاتی برای رشد و خودشکوفایی و رسیدن به بالاترین پتانسیلهایمان را داریم.
کارل راجرز و آبراهام مزلو از پیشگامان این رویکرد هستند اما مانند دیدگاههای انسانگرا مانند سایر رویکردهای روانشناسی گسترش یافتهاند یا با دیگر رویکردها ترکیب شدهاند. روشهای درمانی زیادی زیر چتر نگاه انسانگرا قرار میگیرند. از جمله:
- رواندرمانی اگزیستانسیال (وجودگرا)
- گشتالت درمانی
- رواندرمانی هیجانمدار (EFT)
- درمانهای مبتنی بر مایندفولنس (مثلا MBSR)
- درمان مبتنی بر شفقت (شفقت درمانی) (CFT)
- روایتدرمانی
- روانشناسی مثبتگرا
- رواندرمانی یکپارچهنگر
رواندرمانی اگزیستانسیال در روانشناسی
شاید معروفترین شکل رواندرمانی که رویکرد انسانگرایانه دارد درمان وجودی باشد. اروین یالوم، رولو می و ویکتور فرانکل در کتابهایشان پایههای این روش درمانی را تبیین کردهاند. پیگیری دغدغههای اگزیستانسیال (مثلا تنهایی و مرگ) و یافتن معنا برای رنجهای زندگی از موضوعات مهم در این روش درمانی است.
رویکرد رواندرمانی هیجانمدار
تمرکز در این رویکرد درمانی بر هیجانات و احساسات مراجع است. درمانگر بسیار همدل و آرام است و سعی میکند مراجع را بر تجربۀ هیجانی خود نگه دارد تا به طور کامل تمام هیجاناتش را ببیند و تجربه کند.
رواندرمانی هیجانمدار از نظریۀ دلبستگی و درمان شناختی-رفتاری نیز بهره برده است. همچنین در زوجدرمانی به الگوهای اولیۀ ارتباطی تاثیرگذار در رابطۀ زوجین نیز توجه میکند. رواندرمانی هیجانمدار توسط سو جانسن برای زوجین مناسبسازی شد و یکی از اثربخشترین رویکردهای زوجدرمانی به شمار میآید.
زوجدرمانگران کلینیک روانشناسی آگاه در رویکرد هیجان مدار آموزش دیدهاند که میتوانید جلسات مشاوره زوج درمانی خود را با این درمانگران بگیرید.
درمان مبتنی بر مایندفولنس
تکنیکهای رویکرد مایندفولنس یا ذهنآگاهی کمک میکنند خودآگاهی بالاتری کسب و استرس کمتری تحمل کنیم. درمان مایندفولنس همانطور که پیشتر گفتیم در تعامل با رویکردهای رفتاری مورد استفاده قرار میگیرد.
رویکرد شفقت درمانی
درمان مبتنی بر شفقت میکوشد موضوعاتی مانند شفقت خود و به دنبال آن شفقت نسبت به دیگران را در مراجعین تقویت کند. پرخاشگری، فقدان همدلی یا سخت گرفتن به خودمان و دیگران رنج زیادی به زندگی انسانی وارد میکند. شفقت خود برای کاهش خود انتقادگری موثر است.
روایتدرمانی
روایتها و قصههایی که در زندگی تعریف میکنیم، هویت، شخصیت و آیندۀ ما را میسازند. روایتدرمانی میکوشد روایتهای درونی و بیرونی افراد را غنیتر کند تا آنها بتوانند نگاه متفاوتی به زندگی و حوادثش داشته باشند.
رویکرد روانشناسی مثبتگرا
روشی که میکوشد به جای توجه صرف بر مشکلات و آسیبها، از ظرفیتها و توانایی انسانی نیز حرف بزند. مارتین سلیگمن از مهمترین روانشناسان این روش است.
رویکرد رواندرمانی یکپارچهنگر
این روش میکوشد برای هر مراجع بسته به شرایطی که دارد از تکنیک انسانگرای مناسب استفاده کند؛ از رواندرمانی اگزیستانسیال، شفقتدرمانی یا مایندفولنس.
رویکرد پزشکی
شاید بیشتر روانپزشکان باشند که این نگاه را دنبال کنند اما وقتی از انسان حرف میزنیم نمیتوانیم جنبۀ بدنی او را نادیده بگیریم. فرض رویکرد پزشکی این است که وراثت نقش مهمی در اختلالات روانی دارد و با تغییر و دستکاری مواد شیمیایی مغز میتوان مشکلات روانشناختی را حل کرد. دارو از جمله شیوههای مهم درمانی در رویکرد پزشکی است.
از نگاه رویکرد درمانی پزشکی در روانشناسی، احساسات، افکار و رفتار ما ریشههای بدنی دارند و میتوان با مطالعه روی هورمونها، ژن و مغز به آن پی برد. دانش مرتبط با مغز و هورمونها به روانشناسان کمک کرده به دانش غنیتری دربارۀ انسان برسند. گروهی از روانشناسان معتقدند داروها تنها علائم و نشانههای بیماری را از بین میبرند اما کاری به ریشههای آن ندارند. بنابراین لازم است به تجربههای محیطی و آنچه در زندگی تجربه کردهایم نیز توجه کنیم.
بهترین رویکرد درمانی روانشناسی
برای تعیین کردن بهترین رویکرد رواندرمانی لازم است به این سوال پاسخ بدهیم: «برای چه کسی؟» همانطور که خواندید رویکردهای رواندرمانی متنوعند و پژوهشها برتری خاصی برای رویکرد خاصی قائل نیستند. بر اساس پژوهشها درمانهای انسانگرا، روانکاوانه و شناختی رفتاری میتوانند به یک اندازه موثر باشند.
با این حال ممکن است برای برخی اختلالات، رویکرد خاصی موثرتر باشد؛ مثلا برای اختلالات شخصیت، درمانهای روانکاوانه بهتر عمل میکنند.
اثربخشی رواندرمانی و رویکرد درمانی به دلایل مختلفی بستگی دارد؛ از اراده و همکاری خود مراجع گرفته تا سلامت روان و آموزش حرفهای و تجربۀ درمانگر. اینکه درمانگر شما سلامت روان قابل قبولی داشته باشد و درمان بگیرد، آموزش تخصصی و حرفهای دریافت کرده باشد و در صورت نیاز بتواند از اساتیدش سوپرویژن دریافت کند میتواند از رویکرد درمانی مهمتر باشد.
چطور رویکرد درمانی مناسب خود را انتخاب کنیم؟
از چالشهای دانشجویان روانشناسی که علاقهمندند درمانگر شوند انتخاب رویکرد درمانی است. انتخاب رویکرد درمانی دشوار و زمانبر است. مدتی زمان میبرد تا بتوانید بفهمید نگاه شما به کدام رویکرد نزدیکتر است و سپس با آزمون و خطا در کارگاههای آموزشی آن رویکرد شرکت کنید. میتوانید دربارۀ آن کتاب بخوانید یا ویدیوهای مرتبط با رویکردها را در یوتیوب دنبال کنید تا به انتخاب بهتری برسید.
آکادمی روانپویشی آگاه برای آشنایی بیشتر شما با نظریات روانکاوانه و رویکرد روانپویشی فشرده و کوتاه مدت برنامههای منسجمی دارد.
این محتوا توسط سجاد طحان پور آپدیت و بررسی شده است.
5 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی بود خیلی خوب رویکردهای درمانی مختلف رو توی روانشناسی توضیح دادین که تونستم رویکرد متناسب با خودم رو انتخاب کنم. تشکر
خیلی عالی وخلاصه بود
متشکرم بابت زحماتتون
ممنون عزت عزیز، خوشحالیم که مفید بوده و امیدواریم تونسته باشین رویکرد درمانی مناسب خودتون رو پیدا کرده باشین.
با سلام . بسیار لذت بردم از خواندن این مقاله و انقدر نو و جدید بود برای شخص من که تا انتها مطالعه کردم. سپاس بی کران از اشتراک این مفاهیم.
سلام فائزه عزیز؛
خوشحالیم که براتون مفید بوده. تمام مطالب در کلینیک روانشناسی آگاه با دقت بسیار زیاد بر صحت، درستی و ارزشمندی تولید توسط متخصصین حوزه سلامت روان تولید میشن.