با دروغگویی در کودکان چگونه برخورد کنیم؟

احتمالاً چنین موقعیتهایی برایمان ناآشنا نباشد که در حال جمع کردن ظرفها متوجه شدیم که ظرف شکلات خالی است و با دیدن دستان شکلاتی فرزندمان از او پرسیدهایم شکلاتها چه شدهاند و او جواب داده که نمیداند شکلاتها کجا هستند. دروغ به رفتاری اطلاق میگردد که کودک به قصد القای باوری نادرست شروع به بیان اظهاراتی غیر واقعی میکند. معمولاً وقتی برای اولین بار متوجه میشوید که کودکتان دروغ میگوید ممکن است احساس نگرانی، ترس یا خشم کنید. برخی از والدین، دروغ در کودکان را نقص تربیتی یا مشکلی اخلاقی میدانند در حالیکه تمام دروغها شبیه هم نیستند و هر دروغی، دروغ نیست. مهم است که بدانیم دروغ گفتن بخشی طبیعی از رشد انسان است و لزوماً نشانه ای از یک مشکل جدی نیست.
فهرست محتوا:
Toggleعلت دروغگویی در کودکان چیست؟
کودکان به دلایل مختلفی ممکن است دروغ بگویند. والدین باید کنجکاو باشند که این دروغها چه چیزی را به آنها منتقل میکند. طبق مطالب منتشر شده در سایت Tribeca Therapy کودکان به دلایل زیر ممکن است دروغ بگویند:
-
گاهی دروغها آرزوها و امیدهایی هستند که کودک در واقعیت نمیتواند داشته باشد.
بسیاری از گفتههای کودکان که ما آنها را دروغ میدانیم، میتواند بخشی از تصورات و خیالپردازیهای کودک باشد. کودکان دنیایی خیالی و فانتزی برای خود میسازند. در این دنیای خیالی ممکن است آرزوها و خواستههایی را که در واقعیت نمیتوانند برآورده کنند، به دست آورند؛ مثلاً اسباببازی که میخواهند اما ندارند یا محبوبیت در بین همسالانی که در واقعیت به او توجهی ندارند. دروغ گفتن گاهی راهی برای تسکین درد و رنج آنها در مواجهه با دنیای واقعی است. برخی از مسائل برای کودک به قدری غیر قابل باور و دردناک است که او ترجیح میدهد آنها را نبیند. مثل کودکی که پدرش را از دست داده است اما به دوستانش میگوید که او هنوز زنده است اما با آنها زندگی نمیکند یا کودکی که مادری بسیار بدرفتار دارد ممکن است در تصوراتش او را بکشد و به دیگران بگوید که مادرش فوت کرده است. در واقع دروغهای کودکان ممکن است راهی برای دوری کردن از احساسات ناخوشایندی باشد که در واقعیت باید با آنها روبهرو گردد. کودکان با دروغهایشان سعی میکنند با بخشهای سخت و دردناک دنیای واقعی مبارزه کنند.
-
جلب توجه
توجه برای کودک مسئلهای مهم است. روشهای مختلفی برای جلب توجه وجود دارد. گاهی کودکان برای جلب توجه اطرافیان به ویژه والدینشان شروع به دروغگویی میکنند. معمولاً والدین متوجه این دروغها میشوند. حتی ممکن است که خود کودک هم بداند که قرار است والدینش بفهمند که دروغهای او بالاخره افشا میشوند. کودکان معمولاً سعی میکنند به هر طریقی به ما نزدیک شوند. والدین در مرکز دنیای روانی کودک قرار دارند و کودک مشتاق است که توجه و تحسین والدین را جلب کند. دروغ گفتن وسیلهای است تا توجهی که کودک میخواهد و آن را ندارد، به دست آورد. کودک دروغ میگوید تا والدینش به او افتخار کنند و او را قویتر و شجاعتر از آنچه هست، ببینند.
-
ترس از تنبیه یا سایر پیامدهای منفی
اگر کودک بداند که والدینش با خشم و تنبیه به حقیقت واکنش نشان میدهند، برای حفظ رابطهاش با آنها دروغ میگوید. گاهی اوقات دروغ احساس بهتری را در کودک به وجود میآورد تا گفتن حقیقت. دروغ بخشی از تنشها و ترسهای کودک را از بین میبرد. او میداند که اگر دروغ بگوید والدینش رفتار بهتری با او خواهند داشت تا زمانی که حقیقت را بیان کند. حتی ممکن است آنها دروغ بگویند تا با فرار از تنبیه شدن بتوانند به راهحلهای مناسبتری در آینده دست یابند.
-
ترس از نادیده گرفته شدن احساسات و مورد قضاوت قرار گرفتن
اگر در رابطۀ کودک و والد، احساسی در کودک نادیده گرفته شده باشد، کودک به دلیل ترس از جدی گرفته نشدن و مورد قضاوت واقع شدن پنهان کاری میکند. او تمایل کمتری برای به اشتراک گذاشتن احساسات و تجربیاتش دارد. در این دروغها معمولاً کودکان بخشی از وقایع یا جزئیات یک اتفاق را پنهان میکنند. مثلاً کودکی که در مدرسه با همکلاسیهایش به مشکل خورده است و والدین قبلاً به او گفتهاند که باید نسبت به این موضوع بیتوجه باشد یا این چالشها را فاقد اهمیت تلقی کردهاند، وقتی از کودک در مورد اوضاع مدرسه میپرسند، کودک پاسخ خواهد داد که الان همه چیز خوب است زیرا میداند اظهار ناراحتی در مورد آن با بیتوجهی والدین همراه است. کودک دیگری که والدینش بخشی از هویت و تجربۀ او را مورد انتقاد یا تمسخر قرار دادهاند، ممکن است در ابراز کردن بخشهایی از خود پنهانکاری کند. کودک دروغ میگوید تا از شنیده نشدن و بیاعتبار شدن احساساتش جلوگیری کند.
در کلینیک آگاه، ما با داشتن تیمی از بهترین روانشناس تهران و روانشناس شیراز، خدمات روانشناسی متنوعی را برای شما ارائه میدهیم. ما با رویکردهای درمانی مختلف مانند روان درمانی پویشی، زوج درمانی، خدمات کودک و نوجوان و… به شما کمک میکنیم تا در مسیر بهبود و تعادل روحی گام بردارید.
تاثیر دروغگویی کودکان
اگرچه دروغگویی در سنین پایین ممکن است بخشی از تحول طبیعی و بهنجار کودک باشد اما استفاده از دروغ و پنهانکاری به عنوان راهبردی همیشگی اثرات مخربی روی کودک و روابطش میگذارد. این احتمال وجود دارد که دیگران هرگز متوجه دروغهای ما نشوند اما ما خودمان میدانیم که دروغ گفتهایم. کودکی که دروغ میگوید تا مورد تحسین دیگران قرار گیرد، احتمالاً در آینده عزت نفسی شکننده خواهد داشت. احساس ارزشمندی خود را وابسته به تحسین دیگران میداند. او میداند که این تحسینها پوچ و توخالی هستند و همین میتواند عاملی برای تنفر از خود شود.
معمولاً دروغ گفتن به عنوان عملی غیر اخلاقی و ناپسند شناخته میشود. زمانی که دروغگویی برای کودکان به یک عادت تبدیل شود میتواند بر روی احساسات او تاثیر بگذارد. کودکی که همواره دروغ میگوید احساسات منفی بیشتری را بخاطر کاری که انجام داده است، تجربه میکند.
بر اساس مقالهای با عنوان «دروغگویی به دوستان» دروغگویی میتواند علاوه بر خود کودک، روابط و همسالانش را نیز تحت تاثیر قرار دهد. در سنین بالاتر دوستیها از اهمیت بیشتری برخوردارند. صداقت اعتماد و صمیمیت کودکان را بیشتر میکند. زمانی که کودک یا نوجوان به هر دلیلی از دروغ به عنوان راهبرد همیشگی استفاده کند، از طرف همسالانش طرد خواهد شد. او توانایی برقراری ارتباطی صمیمانه و نزدیک را از دست میدهد. روابط نقشی حمایتی دارند. زمانی که کودک یا نوجوان به دلیل دروغگویی روابط نزدیکی را تجربه نکند و از دیگران جدا باشد، حمایتی دریافت نخواهد کرد. در نتیجه در برابر احساسات و تجربیات منفی معمولاً پشتیبانی ندارد و علائم افسردگی بیشتری را نیز تجربه میکند.
چطور بفهمم کودک دروغ میگوید؟
چندین نشانۀ کلیدی وجود دارد که نشان میدهد کودکان دروغ میگویند. البته رفتار کودکان را نمیتوان در این نشانهها محدود کرد.
بر اساس سایت Sedona Sky برخی از نشانههای دروغگویی کودکان عبارتند از:
-
تناقض در داستان
معمولاً وقتی از کودکان در مورد دروغشان سؤالی پرسیده میشود، جزئیات متناقضی را بیان میکنند یا روایت خود را تغییر میدهند. حتی ممکن است برای گفتن یک اتفاق به دیگران از داستانهای متفاوتی استفاده کنند.
-
اجتناب از تماس چشمی
عدم تماس چشمی یکی از رایجترین نشانههای پنهانکاری در کودکان است. وقتی از آنها سؤال مستقیمی پرسیده شود ممکن است تماس چشمی برقرار نکنند مثلا به اطراف خود نگاه کنند. اجتناب از تماس چشمی راهی است تا کودکان از احساس شرم و گناه و ناراحتی خود بابت دروغگویی رهایی یابند.
-
نشانههای غیرکلامی
نشانههایی مثل بیقراری، حرکات بیوقفه مانند این پا و آن پا کردن یا حالاتی دفاعی مانند دست به سینه بودن میتواند تلاشی برای پنهان کردن چیزی باشد.
-
تغییرات در الگوی گفتاری
هنگامی که کودک داستانی تعریف میکند، برای اینکه بتواند داستانی واقعی را بسازد ممکن است مکثها یا تردیداتی در بیان داستانش داشته باشد. صدای بلند یا آهسته یا سرعت گفتار او نیز نشانهای از پنهانکاری اوست.
-
حالات دفاعی بیش از حد
زمانی که به کودک نشان دهیم متوجه دروغگویی او شدهایم، با رفتارهایی مانند پرخاشگری، فریاد زدن یا پاسخهای انحرافی سعی میکند توجه ما را از دروغهایش دور نماید.
-
رفتارهای اضطرابی غیرمعمول
ناخن جویدن، تکان دادن پا، پیچاندن یا بازی با مو و تعریق بیش از حد از نشانههایی هستند که میتوانند بازتابی از ناراحتی و اضطراب آنها باشد.
-
فقدان جزئیات و ابهام
ممکن است کودک هنگام بیان داستان خود جزئیات دقیقی را ارائه ندهد یا به شکلی مبهم آن را بازگو نماید. آنها با این روش میخواهند دیگران در مورد جزئیات داستانشان سؤالی نپرسند و فرصت کمتری برای تشخیص دروغهایشان فراهم کنند.
چطور با دروغگویی کودکان مقابله و رفتار کنیم؟
هیچ دستورالعمل مشخص و دقیقی برای برخورد با دروغگویی کودکان وجود ندارد. نحوۀ برخورد ما با دروغگویی کودکان به شدت دروغها و سن کودکان بستگی دارد. در نظر گرفتن دورههای سنی برای دروغگویی کودک میتواند کمک کند که متناسب با آن واکنش نشان دهیم.
بهتر است دلیل دروغ کودک خودتان را درک کنید.
والدین باید کنجکاو باشند که دروغ کودکانشان به آنها چه میگوید. شناسایی دلیل دروغگویی در کودک به ما کمک میکند تا بتوانیم ارتباطی گشودهتر با او داشته باشیم. نباید از احساسات و افکار پشت این دروغگوییها به سادگی عبور کنیم. سعی کنید متوجه شوید که دروغ گفتن چه سودی برای فرزندتان دارد که از آن به عنوان راهی ارتباطی با شما استفاده مینماید.
کودک خود را «دروغگو» یا «بدجنس» خطاب نکنید.
وقتی متوجه دروغگویی کودکتان میشوید بهتر است از تنبیه و سرزنش کردن او خودداری کنید. از اینکه او را دروغگو صدا بزنید پرهیز کنید. تنبیه کردن باعث میشود کودکتان در آینده بیشتر دروغ بگوید. گاهی ترس از تنبیه او را به سمت دروغگویی بیشتر سوق میدهد. به کودکتان اطمینان دهید که میتواند بدون تنبیه شدن حقیقت را بگوید.
با کودک خود راجع به عواقب دروغگوییاش صحبت کنید.
صحبت کردن با کودکان بزرگتر و تشویق به گفتن حقیقت میتواند راهی مناسب برای برخورد با آنها باشد. به آنها نشان دهید که رفتارشان بر روی دیگران تاثیر میگذارد. کودکان باید یاد بگیرند که مسئولیت رفتارهایشان را قبول کنند. البته منظور این نیست که داستانهایی را برایشان تعریف کنید که شخصیت دروغگو تباه میشود. این سبک گفتگو ترس بیشتری برای کودکان به همراه خواهد داشت. میتوان با آنها اینگونه صحبت کرد :«وقتی متوجه شدم که به من راستش رو نگفتی عصبانی شدم.»
نسبت به دروغ او واکنش بیش از حد نشان ندهید.
احتمالاً زمانی که متوجه میشویم فرزندمان به ما دروغ گفته است، احساساتی مانند خشم، ترس یا اضطراب را تجربه کنیم. گاهی به قدری غرق در این احساسات میشویم که به تندی واکنش نشان میدهیم. سعی کنید در زمانی مناسب با کودک خود با ملایمت و قاطعیت صحبت کنید. هدف ما این نیست که کودکان را بترسانیم. ما میخواهیم آنها به ما اعتماد کنند. از این طریق میتوان ارتباطی موثر و نزدیک با آنها داشت.
از یک متخصص کودک و نوجوان کمک بگیرید.
زمانی که دروغگویی کودکان به شکل مکرر و نگرانکننده ادامه پیدا میکند، نیاز به کمک حرفهای دارد. ارزیابی توسط متخصص کودک و نوجوان ممکن است به ما در درک بهتر علت دروغگویی کمک کند. یک متخصص با قرار دادن شیوههایی در اختیار والدین کمک میکند تا آنها به سمت ارتباط صادقانهتری حرکت کنند.
نقش والدین در دروغ گفتن کودک
زمانی که اولین دروغها را از کودکتان میشنوید احتمالاً احساساتی را در خود تجربه خواهید کرد. اگر والدین دروغهای ابتدایی کودکانشان را نقص شخصیتی یا مشکلی اخلاقی بدانند، ممکن است از خود بپرسند که چه رفتاری از آنها باعث دروغگویی فرزندانشان شده است. بیشک رابطۀ والدین و کودک در شکلگیری مفاهیم اخلاقی تاثیرگذار است. اگر دلیل دروغگویی کودکان هیجاناتی مانند ترس یا اضطراب باشد، باید به رابطۀ والد و کودک نگاه کرد. وقتی کودک در رابطه با والدینش احساس امنیت نکند، احتمالاً بیشتر به رفتارهایی ضداجتماعی در آینده رو میآورد. کودکی که مضطرب باشد، در سنین بالاتر به دفعات بیشتری دروغ میگوید. کودکی که به دلیل تجربۀ رابطۀ ناایمن با والدش از طرف آنها احساس ارزشمندی دریافت نکند، برای حفظ روابط یا دریافت احساس ارزشمندی از طرف والدین دروغ میگوید. زمانی که کودک احساس امنیت کند نیاز کمتری به دروغ گفتن دارد. البته نمیتوان هر دروغی در کودکان را به احساس عدم امنیت یا رابطهای مخرب بین والد و کودک ربط داد. همۀ کودکان در سنین پایین دروغ میگویند. کودکان در سنین پایین نسبت به افکار و احساسات دیگران کنجکاو میشوند. در این شرایط آنها حتی در بستر یک رابطۀ ایمن هم ممکن است والدینشان را فریب دهند. دروغگویی به شکل مکرر و زمانی که در سنین بالاتر تبدیل به یک الگوی ارتباطی در او شود، با کیفیت رابطۀ والد و کودک در ارتباط است.
از طرفی دیگر بیشتر والدین دروغگویی در فرزندانشان را سرزنش میکنند اما خودشان به کودکانشان دروغ میگویند. زمانی که کودکان متوجه شوند والدینشان به آنها دروغ گفتهاند ممکن است نسبت به آنها بیاعتماد شوند. علاوه بر آن، کودکان والدین خود را الگو قرار میدهند. آنها از والدینشان یاد میگیرند برای رسیدن به اهداف خود دروغ بگویند.
دروغگویی کودک در سنین مختلف
دروغگویی در کودکان حدوداً از سن 3 سالگی آغاز میشود. کودکانی که در این سن دروغ میگویند هنوز نمیدانند که فریب دادن و پنهانکاری اشتباه است. اولین دروغهای کودکان اغلب با نقض قوانین مرتبط است. کودکان سعی میکنند از متهم شدن به اشتباه جلوگیری کنند، از منافع خود محافظت کنند یا خود را به شکل مثبتی نشان دهند. ممکن است آنها در این سن متوجه نباشند که دروغ میگویند. پشت دروغگویی در این سن هیچ نیت بدی وجود ندارد. آنها در حال کشف جهان پیرامون خود هستند. دروغ نشانهای از پیشرفت است. آنها به تازگی کشف کردهاند که میتوانند با ذهن دیگران بازی کنند. به همین دلیل دروغهای اولیه، خندهدار هستند. کودکان 3 ساله عموماً دروغگوهای ضعیفی هستند زیرا نمیتوانند به درستی دروغ بگویند. آنها فکر نمیکنند که شنونده واقعاً به گفته یا قصد آنها فکر میکند. آنها به تازگی در حال کشف نحوۀ کار ذهن دیگران هستند. یعنی توانایی حدس زدن اینکه دیگری چه فکری میکند و چگونه خودش میتواند بر افکار و باورهای دیگری تاثیر بگذارد. برای آنها هیجانانگیز است که متوجه شوند میتوانند چیزی بگویند که درست نیست و دیگران متوجه نمیشوند که دروغ است. در نتیجه، آنها دروغهایی میگویند که متناسب با شرایط نیست یا فراموش میکنند که در مورد سایر حقایق فکر کنند، مانند پوشاندن ردپایشان برای پنهان کردن فریب.
از حدود 4 تا 5 سالگی میتوانند بین دروغ و حقیقت تمایز اساسی قائل شوند. در این سن کودکان شروع به درک تفاوت بین واقعیت و خیال میکنند. در سن 4 سالگی و بعد از آن، اکثر کودکان برای پنهان کردن خطای خودشان دروغ میگویند. آنها هم میدانند که دروغ گفتن اشتباه است و هم ممکن است چیزی را که در لحظه میخواهند با فریب به دست آورند. بنابراین آنها بهتر میتوانند به دیگران دروغ بگویند. همچنین رشد شناختی آنها کمک میکند که گفتههای غیرواقعی و نادرست خود را نسبت به کودکان کوچکتر بهتر به خاطر بسپارند. آنها در دروغ گفتن ماهرتر میشوند چون از لحاظ شناختی قادر به در نظر گرفتن باور شنونده در مورد اظهاراتشان هستند. کودکان 4 تا 5 ساله تاثیر یک پیام دروغ را بر ذهن شنونده میفهمند و میدانند که شنونده یک جمله را با توجه به حقیقت، تفسیر و ارزیابی میکند. کودکی 5 ساله در مورد دروغگویی گفت :«هرگز نباید دروغ بگویی چون مغز درون سر بزرگترها آنقدر باهوش است که همیشه متوجه میشود».
سطح پیچیدهتر دروغ گفتن بین سنین ۶ تا ۸ سالگی ظاهر میشود. کودکان اکنون علاوه بر محتوای دروغها میتوانند در مورد انگیزه و دلیل دروغگویی هم فکر کنند. کودکان به طور عمدی دروغ میگویند در حالی که ممکن است مطمئن شوند که گفتههای بعدیشان با دروغی که گفتهاند، تناقض نداشته باشد. به همین دلیل گاهی تشخیص دروغ برای دیگران سختتر میشود.
در سنین بالاتر و حتی در نوجوانی مهارت بیشتری در گفتن دروغ کسب میکنند. به طوری که میتوانند علائم غیرکلامی خود مانند لحن صحبت یا حالات چهره و بدن خود را نیز کنترل کنند.
دروغگویی کودک 8 و 9 ساله
معمولاً در سن 8 و 9 سال توانایی خودکنترلی و رشد اخلاقی کودکان، دروغگویی را کاهش میدهد. با این حال برخی از کودکان ممکن است این مسیر را طی نکنند و دروغگویی به دفعات مکرر ادامه یابد. کودکان 8-9 ساله دروغ میگویند تا چیزی را از والدینشان پنهان کنند.
بیشتر توجه کودکان در این سن معطوف به مدرسه و ارتباط با همسالانشان است. گاهی کودکان به دلیل اضطراب و ناامیدی یا انتظارات بیش از حد معلم و والدین دروغ میگویند. دروغ گفتن برای مقابله با خواستۀ آنها راه آسانتری به نظر میرسد. بازی کردن فعالیت لذتبخشتری نسبت به انجام تکالیف است. کودکان در این سن دروغ میگویند تا از انجام تکالیف مدرسه اجتناب کنند. گاهی نیز ممکن است دلیل دروغگویی آنان جلب توجه معلم باشد. آنها دروغ میگویند تا تصویر بهتری از خودشان نشان دهند. نظام تحصیلی مبتنی بر تنبیه و پاداش باعث میشود دانشآموز برای تنبیه نشدن و دریافت تشویق به معلم یا والدینش دروغ بگوید.
چگونه از دروغگو شدن کودکمان پیشگیری کنیم؟
برای اینکه دروغگویی در فرزندتان به الگویی تکراری و دردسرساز تبدیل نشود، به رابطۀ خود با کودکتان نگاه کنید. سعی کنید برای او احساس امنیت را به وجود آورید. زمانی که کودکتان راجع به احساسات و افکارش با شما صحبت میکند، آنها را نادیده نگیرید. گاهی یک مسئلۀ پیش و پا افتاده برای بزرگسالان، برای کودک امنیت درونی را ایجاد میکند و کل دنیای درونی او را تحت تاثیر قرار میدهد. پذیرای گفتگو با کودکتان باشید و از شنیدن حقایقی که کودکان با شما در میان میگذارند، نترسید.
جمع بندی
وقتی والدین برای اولین بار شاهد دروغ گفتن فرزندشان هستند، وحشت میکنند. چرا کودکی که دو سال دارد، دروغ میگوید؟ آیا این نشانهای است که آنها در آینده تبدیل به یک فرد فریبنده، غیرقابل اعتماد و حتی غیراخلاقی میشوند؟ دروغ گفتن همیشه عملی ناپسند و غیراخلاقی درنظر گرفته شده است اما توجه به سن کودکان برای تشخیص دروغگویی مهم است. دروغگویی در سنین اولیه بیشتر از اینکه یک رفتار ناسازگار اجتماعی باشد، پیشرفتی شناختی است. این رفتار در کودک را نمیتوان در دستۀ رفتارهای اخلاقی قرار داد. با افزایش سن و رشد شناختی کودکان مهارت بیشتری در دروغگویی پیدا میکنند. نگرانی در مورد دروغگویی زمانی بهجا خواهد بود که تبدیل به الگوی ارتباطی کودک شده باشد. آنچه اهمیت دارد این است که بتوانیم تشخیص دهیم چرا کودکمان دروغ میگوید. توجه به علت رفتار چراغ راه ما در تربیت خواهد شد. امر و نهی یا قانونگذاریهای سخت در ارتباط با کودک پاسخگو نیستند. راه حل نهایی ایجاد احساس امنیت درونی در کودک است.

درباره ریحانه خیرآبادی
من ریحانه خیرآبادی هستم. سال 1400 در رشتۀ روانشناسی از دانشگاه علامه طباطبائی فارغالتحصیل شدم و مقطع ارشد خود را در رشتۀ روانشناسی بالینی در دانشگاه شیراز گذراندهام. در دوران کارشناسی با رویکرد دلبستگی و ذهنیسازی آشنا شدم و کارگاههای مرتبط با این حوزه را شرکت کردم. همواره در حال یادگیری در این رویکرد هستم. نگاه به انسان در بستر رابطه برای من همیشه جذابیت داشته است؛ به همین دلیل رویکردهای مبتنی بر رابطه را برای مطالعه و یادگیری خود انتخاب کردهام. از سال 1403 هم همکاریام با کلینیک آگاه را آغاز کردم.
نوشتههای بیشتر از ریحانه خیرآبادی
دیدگاهتان را بنویسید