چطور رابطه پایان رفته را پشت سر بگذاریم؟ move on کردن را یاد بگیریم!

move on در رابطه یا پشت سر گذاشتن آن، همیشه کار آسانی نیست؛ گاهی اوقات رابطه‌ای بعد از چند سال به پایان می‌رسد. رابطه‌ای چندساله با امیدها و آرزوهایش، سوگواری پیچیده‌تری می‌طلبد. حتی ممکن است چند سال نگذشته باشد اما انرژی روانی زیادی روی آن رابطه گذاشته باشیم و سخت باشد که بخواهیم -به هر دلیلی- آن انرژی را برداریم.

اصطلاح «move on» کردن به گذر کردن از رابطه‌ای که داشته‌ایم و رفتن به سوی آینده اشاره دارد. فرایندی است که از سوگواری برای رابطۀ از دست رفته آغاز می‌شود و تا وقتی که بتوانیم کمرمان را صاف کنیم و دوباره قصه گفتن و رابطه ساختن را آغاز کنیم طول می‌کشد.

چرا عبور کردن از رابطه سخت می‌شود؟

همۀ آدم‌ها به یک اندازه عزیز نیستند! ممکن است بعضی افراد را به دلایل گوناگون خودآگاه و ناخودآگاه بیشتر دوست داشته باشیم. گاهی نوع بودن و حضور افراد در رابطه به گونه‌ای است که نیازهای ما را مورد هدف قرار می‌دهد. حس می‌کنیم او عمیقا ما را می‌فهمد و با او می‌توانیم حفره‌ای که همیشه حس می‌کردیم یا زخمی که پیش از این خورده‌ایم را درمان کنیم.

گاهی ممکن است برای بعضی از ما سوگواری و دل کندن دشوار باشد. فرقی نمی‌کند که رابطه چند وقت طول کشیده یا چقدر به هم نزدیک شده‌اید، ممکن است درد جدایی برای شما بسیار سنگین باشد. بنابراین لازم باشد برای عبور کردن از یک رابطه و حرکت به سوی آینده حمایت بیشتری بخواهید.

پیچیدگی یک رابطه و تعارض‌های موجود در آن هم می‌تواند یکی از دلایل دشواری عبور کردن باشد. حتی روابط ناامن و ناسالم نیز تکه‌های مثبتی دارند؛ یا ممکن است الگوی ناامن رابطه برای ما احساس دوست‌داشتنی بودن و امنیت به وجود بیاورد. بنابراین شرایط پیچیده‎‌تر، سوگواری سخت‌تر و عبور کردن طولانی‌تر می‌شود.

به هر حال مهم است که اگر تصمیم به کات کردن و پایان دادن به رابطه وجود دارد، دلایلمان را فراموش نکنیم. فکر می‌کنید وقت آن رسیده است که راه خود را از کسی جدا کنید؟ نشانه‌های رایجی که نشان می‌دهد باید از یک رابطه خارج شوید را بررسی کنید.

علائمی که نشان می‌دهند بهتر است رابطه را رها کنید

تشخیص اینکه چه زمانی باید رابطه را رها کنیم کار آسانی نیست. طبق مقاله کوکز_کمپل 5 نشانه وجود دارد که نشان می‌دهد شما باید از رابطه خود گذر یا move on کنید:

1. شما خود واقعی‌تان را از دست داده‌اید

ارتباطتان با خودتان کمرنگ شده است. نسبت به برخی مسائل بدبین‌تر شده‌اید. از انجام کارهایی که به شما حس خوبی می‌دهد دست کشیده‌اید. از دوستانتان فاصله گرفته‌اید.

درست است که رابطه سبک زندگی مارا تغییر می‌دهد اما شما همواره باید از نظر فردی نیز رشد و پیشرفت داشته باشید. اگر به خود نگاه کنید و ببینید که دیگر خودتان را نمی‌شناسید بهتر است رابطه را رها کنید.

2. ریشه‌ی مشکل گم شده است

همان مشاجره، ناامیدی‌ها یا اختلاف نظرها بارها و بارها تکرار می شود. نمی‌توانید بحث‌های تکراری را کنار بگذارید. اختلاف نظرها باعث شده‌اند نتوانید ارتباط برقرار کنید. رشد رابطه متوقف شده است و شما احساس می‌کنید در یک حلقۀ بی‌پایان تعارض گیر کرده‌اید.

3. اعتماد عاطفی وجود ندارد

شما در کنار شریک زندگی خود احساس امنیت نمی‌کنید زیرا آن‌ها از نقطه ضعف و آسیب‌پذیری شما استفاده می‌کنند، از مرزها فراتر می‌روند یا به نظرات شما اهمیت نمی‌دهند. در رابطه‌ای که فرد احساس امنیت دارد تمام خودش را بروز می‌دهد. احساس اینکه باید بخش‌هایی از شخصیت خود را پنهان کنید تا در امنیت بمانید نشانه‌ای از این است که بهتر است رابطه را رها کنید.

همچنین بخوانید: احساس  امنیت در رابطه عاطفی

4. بهانه‌های زیادی وجود دارد

دائما برای رفتار نامناسب فرد مقابل بهانه می‌آورید. مثلا اگر بحث می‌کنید می‌گویید حتما فشار کاری سختی را تحمل می‌کند و اینگونه خود را توجیه می‌کنید (البته دقت کنید سازگاری و درک متقابل تحت هر شرایطی از بدیهیات رابطه است. به این نشانه درصورتی توجه کنید که دلیل‌تراشی‌ها دائمی باشند).

به یاد داشته باشید مهم نیست که شریک یا دوست شما در چه شرایطی قرار دارد، شما کیسه بوکسی برای ناامیدی‌ها و تخلیه دیگران نیستید. اگر فرد مقابل شما یاد نگیرد حتی در شرایط سخت با شما خوب رفتار کند احتمالا شریک قابل اعتماد یا سالمی نیست.

5- احساس می‌کنید غرق شده‌اید

شما از شخص مقابل دوری می‌کنید و حتی وقتی قرار است او را ببینید احساس تنش می‌کنید. وقت گذراندن با او برایتان خسته‌کننده است. احساس می‌کنید از نظر ذهنی، عاطفی و فیزیکی تخلیه می‌شوید و انرژیتان از بین می‌رود.

این فرسودگی ذهنی می‌تواند به سایر بخش‌های زندگی‌تان نیز منتقل شود. ممکن است احساس کنید برای کار کردن انگیزه ندارید یا به دلیل اضطراب‌های به‌وجود آمده در کارهای روزمره‌تان تداخل ایجاد شود.

نکاتی برای سوگواری و move on در رابطه عاطفی

طبق مقاله منتشر شده در وبسایت very well mind، نکاتی هستند که می‌توانند به شما در رهایی یک رابطه کمک کنند. در زیر به چند نکته به‌طور مختصر اشاره خواهیم کرد:

• احساساتتان را سرکوب نکنید

ما معمولا دربارۀ از دست دادن‌هایی که مرگ نیستند حرف نمی‌زنیم. در حالیکه ممکن است به همان اندازه یا بیشتر، ما را تحت فشار قرار بدهند. اگر نتوانیم احساساتمان را بپذیریم ممکن است به رفتارهای پرخطری دست بزنیم. رفتارهای اعتیادی گاهی در نتیجۀ سرکوب احساسات پدید می‌آیند.

بعد از جدایی احساسات متناقض زیادی را تجربه خواهید کرد. ممکن است احساس گناه کنید یا خودتان را سرزنش کنید که چگونه به اینجا رسیدید. احساس ناکافی بودن و شرم، در کنار خشم و غمی که دارید ممکن است شرایط را پیچیده کند. نادیده گرفتن یا سرکوب احساسات فقط روند سوگواری را سخت‌تر و طولانی‌تر می‌کند.

به خودتان اجازه بدهید که گریه کنید. گریه کردن گاهی کمک می‌کند. همین که به دیگران راجع به حستان بگویید هم کمک می‌کند بار کمتری به دوش بکشید.

• گیر نیفتید

اگرچه مراحل سوگواری برای همۀ ما به یک شکل پیش نمی‌رود و هیچ مسیر خطی و مشخصی برای سوگواری وجود ندارد. اما اگر حس می‌کنید بیش از اندازه در یک مرحله مانده‌اید کمک بگیرید.

• کمک بخواهید

اگر غم و اندوه از کنترل شما خارج شده با یک فرد متخصص حرف بزنید. انسان نمی‌تواند همۀ دردها را به تنهایی حل‌وفصل کند و گاهی به کمک احتیاج دارد. دریافت کمک حرفه‌ای اگرچه زمانبر است اما اگر برایش وقت نگذارید ممکن است باعث افسردگی شما در آینده شود. گاهی اوقات زخم‌هایی که می‌خوریم اگر درمان نشوند ناخواسته سر از روابط بعدی‌مان درمی‌آورند. بنابراین در مواقع لازم کمک حرفه‌ای دریافت کنید.

• چیزهایی که یادآور او هستند را حذف کنید

گاهی اوقات افراد نیاز دارند برای گذر کردن از یک رابطه تمام ارتباطات را قطع کنند. تعیین مرزهای محکم و حذف او از شبکه‌های اجتماعی می‌تواند کمک‌کننده باشد. داشتن چیزهایی که به‌آسانی شما را به یاد او می‌اندازند کار را سخت می‌کند. ممکن است همچنان راجع به زندگی او کنجکاو باشید و بخواهید صفحات اجتماعی او را دنبال کنید. بهتر است با دنبال نکردن او مسیر گذر کردن از او را برای خودتان فراهم کنید.

البته این حرف به این معنا نیست که اگر از او هدیه‌ای گرفته‌اید آن را دور بیندازید؛ اما شاید بتوانید برای مدتی آن را داخل جعبه‌ای بگذارید که جلوی چشمتان نباشد.

• نامه بنویسید!

می‌توانید نامه‌ای خطاب به او بنویسید و تمام حرف‌هایی که دلتان می‌خواست به او بزنید اما نزدید را توی آن بنویسید. اما حواستان باشد که آن را اصلا ارسال نکنید! این نامه سرشار از احساسات شما خواهد بود و به شما یادآوری می‌کند چه شرایطی را با او تجربه کرده‌اید. در چنین شرایطی اگر نامه یا پیامی برای او بفرستید نه‌تنها شرایط را برای گذر کردن از این رابطه سخت می‌کنید، بلکه ممکن است بعدا پشیمان شوید.

نوشتن نامه کمک می‌کند شریک عاطفی قبلی‌تان را ایده‌آل نکنید و یادتان بیاید که در رابطه با او چه ناکامی‌هایی تجربه کرده‌اید. همچنین می‌تواند بخش‌های مثبت و به‌یادماندنی رابطه را به خاطرتان بیاورد تا یادتان بماند چه چیزهایی از این رابطه گرفته‌اید. نوشتن احساسات کمک می‌کند تصویر منسجم‌تری از رابطه بسازید و فرایند گذر کردن را بهتر طی کنید. اگر دوست داشتید کسی آن نامه را بخواند به دوستی امن یا درمانگرتان نشان بدهید.

• با دیگران ارتباط برقرار کنید

شاید دلتان بخواهد خودتان را در تختخواب غرق کنید و از اتاقتان پا بیرون نگذارید. اما فراموش نکنید بودن در جمع دوستانی که شما را می‌خندانند یا در انجام فعالیتی سرگرم‌کننده همراهی می‌کنند بسیار مهم است. مواقعی که وسوسه می‌شوید به شریک عاطفی قبلی‌تان پیامی بفرستید به دوستی امن زنگ بزنید. صحبت کردن با افراد حامی کمک می‌کند آرام بمانید و فرایند عبور از رابطه و رهایی از آن را پیچیده‌تر نکنید.

به این موضوع هم توجه کنید که اگر تماما بخواهید از رابطه‌تان حرف بزنید بقیه خسته می‌شوند. همچنین خوب است خودتان را آماده کنید که برای دیگران در مواقع بحرانی دوست خوبی باشید.

• به خودتان برسید

شرکت در کلاس ورزشی، گوش دادن به پادکست، مرتب کردن اتاقتان یا سفر رفتن می‌تواند کمک کند حس و حالتان تغییر کند. پیاده‌روی در پارک، کوهنوردی یا انجام هر فعالیتی که نمی‌توانستید قبلا انجامش بدهید می‌تواند تسکین‌دهنده باشد. همچنین تمرین کنید فعالیت‌هایی را صرفا خودتان برای خودتان در تنهایی انجام بدهید و ظرفیتتان برای تنهایی را بالاتر ببرید.

درس‌هایی که پس از رهایی رابطه خواهید آموخت

جدایی فرصتی برای ارزیابی مجدد زندگی و یادگیری در مورد خود و روابطتان است. مقاله دانشگاه همپشر به این نکته اشاره می‌کند که پس از گذر کردن از یک رابطه این سوالات را از خود بپرسید:

• به افرادی که انتخاب می‌کنید دقت کنید، آیا الگوی خاص رفتاری در این افراد وجود داشته که شما به آن‌ها جذب شده‌اید؟
• واکنش شما نسبت به استرس و چالش‌های زندگی چگونه است؟ آیا راه‌های مقابله‌ای سالم برای مقابله با تنش‌های زندگی اتخاذ می‌کنید؟
• دیگران را آن‌طور که هستند می‌پذیرید؟
• آیا اگر شریک زندگی شما از شما بخواهد تغییر کنید و آنطوری بشوید که او می‌خواهد حاضرید خود را به‌شدت تغییر دهید؟
• آیا می‌توانید احساسات خود را کنترل کنید یا احساساتتان شما را کنترل می‌کنند؟
• آیا می‌توانید نیازها و خواسته‌های خود را به وضوح به دیگران ابراز کنید؟
• به گذشته نگاهی بیندازید، چه کارهایی ممکن است انجام داده باشید که باعث ایجاد مشکل در رابطه شده است؟

پاسخ به این سوالات بسته به تجربه‌ای که از سر گذرانده‌اید می‌تواند پیچیده باشد و شاید بخواهید با کمک یک روانشناس متخصص به این سوالات فکر کنید. این سوالات کمک خواهند کرد خودتان را بهتر بشناسید و الگوهای تکرارشوندۀ زندگی‌تان را شناسایی کنید و تلاش کنید در آینده تکرار نشوند.

همچنین بخوانید: چطور با احساس تنهایی بعد از طلاق و جدایی کنار بیاییم؟

جمع‌بندی

رابطه‌ها بخشی از انرژی روانی ما را به خود اختصاص می‌دهند. لذا با پایان رابطه انگار چیزی را در زندگی از دست خواهیم داد. هیچوقت رها کردن بخشی از وجودمان راحت نخواهد بود. در ابتدا بهتر است بسنجید رهایی رابطه به شما بیشتر آسیب می‌زند یا نگه داشتن آن؟ آیا می‌توانید از آسیب‌هایی که می‌بینید گذر کنید و رابطه خود را بهبود بخشید؟ اگر نه احتمالا جدایی بهترین گزینه برای شما خواهد بود.