از خودگذشتگی افراطی ؛ دفن شدن زیر خواستهها و نیازهای دیگران
تا به حال با خود فکر کردهاید که چرا بعضی از ما نمیتوانیم به دیگران نه بگوئیم؟ چرا همیشه در حال خدمت و لطف کردن به دیگران هستیم؟ چرا برای بعضی از ما سخت است که دست خالی به خانه کسی برویم؟ چرا از هدیه گرفتن از دیگران احساس خوبی نمیکنیم و بیشتر دوست داریم به دیگران هدیه بدهیم؟ چرا وقتی به روابط خود نگاه میکنیم، اکثراً با افرادی در ارتباط بودهایم که همیشه به کمک ما نیاز داشتند؟ تا به حال از خود پرسیدهاید چرا از خودگذشتگی افراطی میکنید؟
از خودگذشتگی سالم
از خودگذشتگی به عنوان یک عمل عمدی که در آن منافع شخصی خود را نادیده میگیریم تعریف میشود. از خودگذشتگی عملی مقدس است که در آن به نفع شخص دیگری از خود میگذریم. از خودگذشتگی دو ویژگی مهم دارد:
- انصراف از چیزی گرانبها که از نظر احساسی به شدت اهمیت دارد.
- این انصراف برای دستیابی به هدفی بالاتر و ارزشمندتر انجام میشود.
گاهی اوقات از داراییهای مادی مانند جواهرات یا پول میگذریم. گاهی لذتهای نفسانی مانند غذا یا رابطه جنسی را فدا میکنیم. آرمان های اجرا شده در جامعه نیز میتواند باعث از خود گذشتگی شود. در موارد دیگر از خود گذشتگی ممکن است شامل خود و منافع شخصیمان باشد، مانند زمانی که والدین به خاطر پیشرفت کودکانشان از رویاهای شخصی خود چشمپوشی میکنند.
بسیاری از فداکاریهای فرد، فرافکنیهای سالمی هستند که از طریق همدلی آگاهانه و محبتآمیز، فرد میتواند آنچه را که به دیگری میدهد به شکل دیگری دریافت کند.
از خودگذشتگی افراطی
از خود گذشتگی چیز بدی به نظر نمیرسد. وقتی خود را فدا میکنیم، به دیگران کمک میکنیم. علاوهبراین، مهربان، سخاوتمند و فداکار محسوب میشویم. به همین دلیل، بسیاری از مردم در درک اینکه چرا از خودگذشتگی افراطی چیز خوبی نیست، مشکل دارند.
از خودگذشتگی افراطی انکار ارضای نیازها، اهداف و علایق خود به خاطر دیگران تعریف میشود. در از خود گذشتگی افراطی ما علایق شخصی خود را رها کرده و از جنبههای مهم هویت خود چشمپوشی میکنیم. به عبارت بهتر : ما برای دیگران بیشتر از خودمان ارزش قائلیم. بنابراین، اگرچه از خودگذشتگی توسط جامعه مثبت تلقی میشود، اما وقتی به شکل افراطی انجام شود آسیبزا است. از خودگذشتگی افراطی مفهوم مشابه طرحوارهی ایثار است.

چه زمانی از خود گذشتگی سالم به از خودگذشتگی افراطی تبدیل میشود؟
مادری را تصور کنید که شغل خود را رها میکند تا در خانه بماند و از خانواده مراقبت کند. یک سرباز جان خود را برای کشورش فدا میکند. گاهی اوقات فرزندان برای مراقبت از والدین خود فداکاری میکنند. لیست از خودگذشتگی سالم بیپایان است. با این حال، بین این نمونههای از خودگذشتگی سالم با از خودگذشتگی افراطی تفاوت های وجود دارد.
وقتیکه در حال از خودگذشتگی افراطی هستیم، برای اینکه نیازهای خود را قربانی نیازها و اولویتهای دیگران کنیم احتیاج به دلیل نداریم. اساس از خودگذشتگی افراطی، بیارزش شدن خود است. بنابراین، با گذشت زمان، اطمینان پیدا میکنیم که لیاقت در اولویت قرار گرفتن را نداریم.
با گذشت زمان، فداکاری بیمارگونه ما را در زیر خواستهها و نیازهای دیگران دفن میکند. دیگر به خواستهها و نیازهای خود توجه نمیکنیم.
۴ ویژگی افرادی که از خودگذشتگی افراطی دارند
- اعتماد به نفس پایین
- در همه حال نیاز های دیگران را بر خود آنها اولویت دارند
- احساس نارضایتی مداوم. احساس میکنند دیگران از آنها سوءاستفاده میکنند، درحالیکه این خود آنها هستند که چنین موقعیتهایی را ایجاد میکنند.
- انکار نیازهای خود و چیزهایی را که آنها را خوشحال میکند.
چگونه میتوانیم بفهمیم که از خود گذشتگی افراطی داریم؟
- وقتی نیازهای خود را در اولویت قرار میدهیم احساس گناه میکنیم.
- احساس خلاء عاطفی میکنیم.
- وقت و منابع لازم برای مراقبت از خود را نداریم؛ زیرا آنها را برای دیگران صرف میکنیم.
- تصور میکنیم از خودگذشتگی ما بیشتر یک وظیفه است و نه یک اقدام داوطلبانه.
- به همه چیز «بله» میگوییم، حتی اگر پاسخ مناسب «نه» باشد.
- در بیشتر روابطمان بیشتر «دهنده» هستیم و نه «گیرنده».
- وقتی دیگران قصد کمک و توجه به ما را دارند، کمک و محبت دیگران را رد میکنیم؛ زیرا در درون احساس خوبی از دریافت کمک و توجه مستقیم دیگران نداریم.
- وقتی دیگران بهخاطر واکنش ما نسبت به پیشنهاد کمک و محبت، توجه و پیشنهاد کمتری برای کمک به ما میدهند، دچار خشم درونی و ناخودآگاه میشویم که چرا دیگران به ما توجه نمیکنند.
از خودگذشتگی افراطی و خشم ناهشیار
وقتی که ما در حال از خودگذشتگی افراطی هستیم نمیتوانیم نیازها و خواستههای خود را بهطور مستقیم بهدیگران بگوییم. ممکن است به خود و دیگران بگوییم که در قبالِ از خودگذشتگیهای خود هیچ انتظاری از آنها نداریم، اما به شکل ناهشیار با این روش قصد داریم که توجه دیگران را به خود جلب کنیم. وقتیکه دیگران محبتمان را جبران نمیکنند و یا بهاندازهی محبت و از خودگذشتگی که کردیم پاسخ نمیدهند، پس از گذشت زمان نسبت به دیگران از درون احساس خشم میکنیم. هرچند ممکن است در رفتار ظاهریمان این خشم را نشان ندهیم.
گاهی اوقات ما از این خشم درونی نسبت به دیگران آگاه نیستیم. زیرا تصویری که از خودمان داریم فردی مهربان و دلسوز و بیتوقع است. بنابراین هر فکر و احساسی که این تصویر را خراب کند سرکوب میکنیم.
ما تمام ازخودگذشتگیهایی که کردهایم را در ناهشیارمان دفن میکنیم و زمانیکه از فدا کردن خود خسته میشویم، از دیگران توقع داریم همه را یکجا برایمان جبران کنند. درنتیجه دیگران از رفتار متعارض ما گیج میشوند. روابطی که جولانگاه فداکاری مخرب ما بودهاند معمولا یا به اتمام میرسند یا با کینه و کدورت بسیاری همراه میشوند.

چرا نیازهای خود را فدای دیگران میکنیم؟
اگر والدین کودک با او همدل باشند و کودک حضور روانی آنها را کنار خود حس کند و والدین، احساسات مختلف کودک را ببینند وآنها را انعکاس دهند و از آنها حمایت کنند، کودک احساس مهم بودن و ارزشمند بودن میکند. اما در غیر این صورت، کودک احساس میکند که نیازهای او مهم نیست، بلکه این نیازهای دیگران است که مهم است. او تصور میکند تنها در صورتیکه به نیازهای دیگران توجه کند، ممکن است مورد توجه و محبت دیگران قرار گیرد.
داشتن والدین بیمار باعث شکلگیری فداکاری بیمارگون میشود. کودکی که در سنین پایین مجبور به مراقبت از والدین میشود و بهعبارت دیگر، «والد مادر و پدرش» میشود نیز دچار ازخودگذشتگی افراطی میشود. کودکی که نتوانسته کودکی کند، نیازهایش را بگوید و بدون اینکه کاری برای دیگران انجام دهد، نیازهایش از سوی دیگران ارضاء شود دچار فداکاری بیمارگونه میشود.
ازخودگذشتگی افراطی تبدیل به رفتاری دفاعی برای فرونشاندن احساس گناه و اضطراب میشود. ما ازخودگذشتگی را انتخاب میکنیم تا احساس گناه و اضطرابی که به خاطر رد کردن خواستههای دیگران احساس میکنیم را سرکوب کنیم.
مطلبتون خیلی عاالی بود مرسی
سپاس از شما